کلمه جو
صفحه اصلی

carry the day


(در جنگ یا مناظره و غیره) برنده شدن

انگلیسی به انگلیسی

• win, be triumphant; prevail

جملات نمونه

1. For the time being, the liberals seem to have carried the day.
[ترجمه محمدرضا] تا این لحظه لیبرالیست ها به نظر می رسد که برنده شده اند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، به نظر می رسد که لیبرال ها روز را حمل می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد لیبرال ها در حال حاضر این روز را تحمل کرده اند

2. Our team got off to a poor start but eventually carried the day and won by two clear goals.
[ترجمه Ronak] تیم ما شروع ضعیفی داشت اما با زدن دو گل طلایی برنده شد
[ترجمه ترگمان]تیم ما شروع به شروع ضعیف کرد اما در نهایت روز را برگزار کرد و دو گل روشن به دست آورد
[ترجمه گوگل]تیم ما شروع به ضعف کرد اما در نهایت روز را به ثمر رساند و دو هدف روشن را به دست آورد

3. Her appeal to common sense was what finally carried the day .
[ترجمه ترگمان]تقاضای او برای عقل سلیم همان چیزی بود که در نهایت آن روز انجام شد
[ترجمه گوگل]تجدید نظر او به معنای عام بود که در نهایت این روز را انجام داد

4. Despite strong opposition, the ruling party carried the day.
[ترجمه ترگمان]با وجود مخالفت شدید، حزب حاکم روز را حمل کرد
[ترجمه گوگل]علی رغم مخالفت شدید، حزب حاکم این روز را برگزار کرد

5. In other words, the dominant ideology carries the day.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ایدئولوژی غالب روز را حمل می کند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ایدئولوژی غالب، روز را در بر می گیرد

6. On the face of it, this criticism carries the day against any rule utilitarianism which is genuinely distinguishable from act utilitarianism.
[ترجمه ترگمان]در مقابل آن، این انتقاد روز را علیه هر قانون utilitarianism که جدا از utilitarianism عمل جدا می شود حمل می کند
[ترجمه گوگل]در مقابل آن، این انتقاد روز را در برابر هر گونه یاریگرایی حکومتی که واقعا از توهین به عمل است، می کند

7. Perhaps my resignation will carry the day.
[ترجمه ترگمان]شاید استعفای من روز را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]شاید استعفای من روز را انجام دهد

8. Even though Johnny Miller won, Ballesteros carried the day.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که جانی میلر برنده شد، Ballesteros روز را حمل کرد
[ترجمه گوگل]حتی اگر جانی میلر برنده شود، Ballesteros روز را انجام داد

9. The parking situation carried the day in the best-of category.
[ترجمه ترگمان]وضعیت پارکینگ، روز را در بهترین قسمت قرار داد
[ترجمه گوگل]وضعیت پارکینگ روز را در بهترین رده قرار داد

10. Those who heard the debate on radio thought Republican candidate Richard M. . Nixon carried the day.
[ترجمه ترگمان]کسانی که بحث های رادیویی را در مورد نامزد جمهوری خواه، ریچارد مسی و نیکسون به گوش می رساندند، روز بعد را اجرا کردند
[ترجمه گوگل]کسانی که این بحث را در مورد کاندیدای جمهوریخواه رادیو فکر کردند ریچارد م نیکسون روز را صرف کرد

11. In 1945 the superficial judgement invariably carried the day.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۴۵، قضاوت ظاهری هر روز اجرا می شد
[ترجمه گوگل]در سال 1945، قضاوت سطحی هرگز این روز را انجام داد

12. Jackson's common-sense attitude carried the day.
[ترجمه ترگمان]نگرش با عقل سلیم جکسون این روز را ادامه داد
[ترجمه گوگل]جسن نگرش عقلانی این روز را انجام داد

13. Callaghan carried the day early in December 1976 without a single resignation.
[ترجمه ترگمان]Callaghan این روز را در اوایل دسامبر ۱۹۷۶ بدون یک استعفای منفرد انجام داد
[ترجمه گوگل]Callaghan روز اوایل دسامبر 1976 بدون هیچ استعفای خود را انجام داد

14. Nor have corrective political and philosophical analyses carried the day.
[ترجمه ترگمان]همچنین تجزیه و تحلیل های اصلاحی سیاسی و فلسفی در روز انجام نشد
[ترجمه گوگل]در این روز نیز تحلیل های سیاسی و فلسفی اصلاحی انجام نشده است

15. The fight over Prop 102 was another example of the smaller checkbook carrying the day.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با Prop ۱۰۲ نمونه دیگری از دسته چک کوچک تر بود
[ترجمه گوگل]مبارزه با Prop 102 یکی دیگر از نمونه هایی از چکمه کوچکتر بود که روز را انجام می داد

پیشنهاد کاربران

اصطلاح - پیروز شدن، همه را موافق خود گرداندن

Win the approval of the majority
موافقت اکثریت را کسب کردن


کلمات دیگر: