از کار افتاده، خراب
out of action
از کار افتاده، خراب
انگلیسی به انگلیسی
• not working
جملات نمونه
1. This machine is out of action.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه خارج از عمل است
[ترجمه گوگل]این دستگاه خارج از عمل است
[ترجمه گوگل]این دستگاه خارج از عمل است
2. He is out of action following an ankle injury.
[ترجمه A.C.E] او پس از جراحت قوزک پا نمی تواند کار کند
[ترجمه ترگمان]او پس از جراحت قوزک پا در حال انجام اقداماتی است[ترجمه گوگل]او پس از آسیب مچ پا خارج شده است
3. A fire has put the factory out of action.
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی کارخانه را از دست داده است
[ترجمه گوگل]آتش نشانی کارخانه را از کار خارج کرده است
[ترجمه گوگل]آتش نشانی کارخانه را از کار خارج کرده است
4. He's been out of action for 16 months with a serious knee injury.
[ترجمه ترگمان]او ۱۶ ماه است که با جراحت جدی زانو در حال فعالیت است
[ترجمه گوگل]او 16 ماه است که با آسیب جدی زانو مواجه شده است
[ترجمه گوگل]او 16 ماه است که با آسیب جدی زانو مواجه شده است
5. The photocopier is out of action again.
[ترجمه ترگمان]دستگاه فتوکپی بار دیگر خارج از عمل بود
[ترجمه گوگل]فتوکپی دوباره از کار خارج شده است
[ترجمه گوگل]فتوکپی دوباره از کار خارج شده است
6. The lift started off, juddered, and went out of action.
[ترجمه ترگمان]آسانسور شروع به حرکت کرد و شروع به حرکت کرد
[ترجمه گوگل]آسانسور شروع به خم شدن کرد و از کار خارج شد
[ترجمه گوگل]آسانسور شروع به خم شدن کرد و از کار خارج شد
7. The photocopier is out of action today.
[ترجمه ترگمان]دستگاه فتوکپی امروز خارج از عمل است
[ترجمه گوگل]فتوکپی امروز از کار خارج است
[ترجمه گوگل]فتوکپی امروز از کار خارج است
8. Jackson's torn ligaments will keep him out of action for the rest of the season.
[ترجمه ترگمان]ligaments پاره جکسون او را برای باقی فصل از کار دور نگه می دارد
[ترجمه گوگل]رباط های پاره شده ی جکسون او را برای بقیه فصل حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رباط های پاره شده ی جکسون او را برای بقیه فصل حفظ خواهد کرد
9. The enemy guns put many of our tanks out of action.
[ترجمه ترگمان]توپ های دشمن بسیاری از تانک ها را از حرکت خارج می کردند
[ترجمه گوگل]اسلحه دشمن بسیاری از تانک های ما را از عمل خارج می کند
[ترجمه گوگل]اسلحه دشمن بسیاری از تانک های ما را از عمل خارج می کند
10. Jon is out of action for weeks with a broken leg.
[ترجمه ترگمان]جان برای هفته ها با پای شکسته از عمل بیرون می رود
[ترجمه گوگل]جان برای هفته ها با یک پا شکسته است
[ترجمه گوگل]جان برای هفته ها با یک پا شکسته است
11. This new injury will put him out of action for several weeks.
[ترجمه ترگمان]این آسیب جدید چند هفته او را وادار به عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این آسیب جدید وی را چندین هفته از کار خارج خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این آسیب جدید وی را چندین هفته از کار خارج خواهد کرد
12. The injury will keep him out of action for a month.
[ترجمه ترگمان]این جراحت او را به مدت یک ماه از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]مصدوم او را برای یک ماه از کار خارج خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مصدوم او را برای یک ماه از کار خارج خواهد کرد
13. A knee injury put him out of action for three months.
[ترجمه ترگمان]یک جراحت زانو او را به مدت سه ماه به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]آسیب زانو او را به مدت سه ماه خارج کرد
[ترجمه گوگل]آسیب زانو او را به مدت سه ماه خارج کرد
14. I'm afraid the TV's out of action.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تلویزیون از کار خارجه
[ترجمه گوگل]من می ترسم که تلویزیون از کار بیفتد
[ترجمه گوگل]من می ترسم که تلویزیون از کار بیفتد
15. Huge sections of the rail network are out of action.
[ترجمه ترگمان]بخش های بسیار زیادی از شبکه راه آهن از عمل خارج شده اند
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از شبکه راه آهن خارج از عمل است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از شبکه راه آهن خارج از عمل است
پیشنهاد کاربران
دور از میادین، از کار افتاده، بدون فعالیت، خراب،
If a person is out of action, they are injured or ill and cannot do things they usually do
به صورت عادی کار نکردن ( شاید بخاطر مریضی یا جراحت )
از کار افتاده
کلمات دیگر: