کلمه جو
صفحه اصلی

monogamy


معنی : یک شوهری، داشتن یک همسر، یک زنی، تک گایی
معانی دیگر : (داشتن فقط یک همسر در آن واحد) تک همسری، (نادر) فقط یک بار زناشویی کردن در تمام عمر

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) تک جفتی


تک همسری، داشتن یک همسر


یکپارچه، داشتن یک همسر، یک زنی، یک شوهری، تک گایی


انگلیسی به انگلیسی

• marriage to one person at a time; having only one mate at a time (zoology)
monogamy is the custom of being married to only one person at a time.

مترادف و متضاد

یک شوهری (اسم)
monandry, monogamy

داشتن یک همسر (اسم)
monogamy

یک زنی (اسم)
monogamy, monogyny

تک گایی (اسم)
monogamy

جملات نمونه

1. Monogamy is rare in most animal groups, but is common among birds.
[ترجمه احمد صولتی] تک همسری در اکثر گونه های حیوانی به ندرت اتفاق میفته، اما در میان پرندگان رایجه
[ترجمه ترگمان]Monogamy در اکثر گروه های حیوانات نادر است اما در میان پرندگان رایج است
[ترجمه گوگل]Monogamy در اکثر گروه های حیوانی نادر است، اما در میان پرندگان شایع است

2. People still opt for monogamy and marriage.
[ترجمه ترگمان]مردم هنوز هم ازدواج و ازدواج را انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]مردم هنوز هم برای یکپارچگی و ازدواج انتخاب می کنند

3. In many non-Western societies, however, monogamy has never dominated.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در بسیاری از جوامع غیر غربی، تکگانی هرگز تسلط پیدا نکرده است
[ترجمه گوگل]با این حال، در بسیاری از جوامع غربی غربی، تکگامی هرگز غالب نیست

4. Monogamy is universal but adultery frequent.
[ترجمه ترگمان]زناکاری شایع است، اما زنای محصنه مکرر است
[ترجمه گوگل]مونوگامی جهانی است اما زنا مکرر است

5. But under a regime of monogamy there are limits.
[ترجمه ترگمان]اما در رژیم تکگانی، محدودیت هایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما تحت یک رژیم تک زنی محدودیت وجود دارد

6. It has not done so, however, by imposing monogamy on them.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار با تحمیل تکگانی به روی آن ها صورت نگرفته است
[ترجمه گوگل]با این وجود، با تحمیل یکپارچه بر آنها، چنین کاری انجام نشده است

7. Not that socially imposed monogamy need extend to captive slaves.
[ترجمه ترگمان]نه اینکه وضع اجتماعی تحمیلی از نظر اجتماعی مستلزم گسترش بردگان اسیر باشد
[ترجمه گوگل]نه این که یکپارچه تحمیل شده به اجتماع به برده های اسیر نیاز دارد

8. Serial multipartnerism, which can also be called serial monogamy, means having partners one at a time.
[ترجمه ترگمان]سریال سریال، که می تواند به عنوان تکگانی سریال نیز خوانده شود، به معنی داشتن شریک در یک زمان است
[ترجمه گوگل]Multipartnerism سریال، که همچنین می تواند یکپارچه سازی سریال نامیده می شود، بدین معنی است که شما با هم یک همکار داشته باشید

9. The next commonest is monogamy - one male paired with one female.
[ترجمه ترگمان]عادی ترین کار داشتن یک زن و یک زن با یک زن است
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین عناصر یکپارچه سازی یک مرد است که یک مرد با یک زن زوج است

10. But those who dismiss monogamy as a strategy fail to consider the long-term consequences of maintaining a culture of promiscuity.
[ترجمه ترگمان]اما کسانی که تکگانی را به عنوان یک استراتژی نادیده می گرفتند، پیامدهای بلندمدت حفظ فرهنگ بی بندوباری را در نظر می گرفتند
[ترجمه گوگل]اما کسانی که یکپارچگی را به عنوان یک استراتژی اخراج می کنند، نمی توانند عواقب دراز مدت حفظ یک فرهنگ فریبکارانه را در نظر بگیرند

11. In monogamy, a single male pairs with a single female.
[ترجمه ترگمان]در تکگانی، یک جفت مرد مجرد با یک زن
[ترجمه گوگل]در یکپارچه، یک جفت مرد تنها با یک زن تنها

12. Some females are firm in monogamy, but many more go in for manifold males.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان در تکگانی شرکت دارند، اما بسیاری از آن ها برای نرها به خانه می روند
[ترجمه گوگل]برخی از زنان در یکپارچه شرکت می کنند، اما بسیاری از آنها برای مردان چند منظوره وارد می شوند

13. It seems unlikely that monogamy is a natural state for the human animal.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که تکگانی یک حالت طبیعی برای حیوان انسان باشد
[ترجمه گوگل]بعید است که یکپارچه یک حالت طبیعی برای حیوان انسان باشد

14. Monogamy and sexual morality are extremely important to conservatives in the age of AIDS.
[ترجمه ترگمان]Monogamy و اخلاق جنسی برای محافظه کاران در عصر ایدز بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]انحصار و اخلاق جنسی برای محافظه کاران در سن ایدز بسیار مهم هستند

15. Family, monogamy, romance. Everywhere exclusiveness, a narrow channelling of impulse and energy. Aldous Huxley
[ترجمه ترگمان]خانواده، تکگانی، عشق و عاشقی همه جا exclusiveness و a از انرژی و انرژی Aldous هاکسلی
[ترجمه گوگل]خانواده، یکپارچه، عاشقانه منحصر به فرد در همه جا، یک کانال محدود از امواج و انرژی است آلدو هاکسلی

پیشنهاد کاربران

یکپارچگی ، داشتن همسر ( تاج سرم )
Love to mohsen
عشق به محسن

تک همسری

نداشتن تعدد زوجات
یک همسر داشتن

من به عنوان یک مرد، با تک همسری، تک عشقی موافق هستم. یک انسان نمیتواند همزمان عاشق چند زن یا مرد باشد. اگر کسی چنین ادعایی بکند، صداقت ندارد.

Monogamy : تک همسری/در واقع یه دایره است که وقتی میفتی توش نباید ازش خارج بشی و فقط باید دونفر توش باشن تو و همسرت. رابطه ای که بر اساس اعتماد بنا میشه
Polygamy : چند همسری/رابطه ای که میتونه یه مرد چندتا زن داشته باشه یا یه زن چندتا شوهر داشته باشه که وجود داره ولی کمتر شایعه بیشتر یه مرد چندتا زن میگیره ولی یسری کشورها آزاد میدوننش
Monogamous relationship : رابطه ی تک همسری - رابطه ای که بر پایه اعتماد بناشده و در ابتدا زوجین به هم قول میدن که فقط باهم باشن و تا آخر عمر با هیچکس دیگه ای رابطه جنسی جز هم نداشته باشن و همه رازهاشون برا هم باشه. توی ایران این رابطه شایع ترینه
Monogamous person : مرد تک زنه - زن تک شوهر
Polygamous person : مردی که چندتا زن داره - زنی که چندتا مرد داره

تک همسرداری

monogamy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تک‏کامی
تعریف: الگویی از آمیزش که در آن افراد نر و ماده در طی فصل زادآوری تنها با یک فرد آمیزش دارند|||متـ . تک همسری

در رابطه با Terra تنها در کشورهای اسلامی هست که مردا چندتا زن دارن و این مختص مسلموناست و این رابطه اصلا جزو دسته ی Poly نیستش. در کشور های سکولار اکثریت در یک رابطه تک همسری هستن و اونهایی که نیستن میتونن زن باشن یا مرد.

مسعود ، برادر من فک نمیکنم اینجا برای گفتن عقاید شخصی باشه، اینجا یه سایت برای انگلیسیه


کلمات دیگر: