کلمه جو
صفحه اصلی

mortal enemy

انگلیسی به فارسی

دشمن فانی


انگلیسی به انگلیسی

• sworn enemy, enemy to the death

جملات نمونه

1. Clearly, you don't want to make a mortal enemy of someone who will be in power for a while.
[ترجمه ترگمان]واضحه که تو نمی خوای کسی رو که برای یه مدتی در قدرت باشه، تبدیل به یه دشمن فانی کنی
[ترجمه گوگل]واضح است که شما نمی خواهید یک دشمن فانی از کسی بسازید که برای مدتی در قدرت باشد

2. It was also the mortal enemy of horses and would rip them apart in seconds with its mighty talons.
[ترجمه ترگمان]همچنین دشمن مرگبار اسب بود و در عرض چند ثانیه با چنگال های قدرتمندش آن ها را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]این نیز دشمن فانی اسب بود و در عرض چند ثانیه آنها را با طلای قدرتمند آنها پاره کرد

3. Broad-casting was regarded at the time as the mortal enemy of live music-making.
[ترجمه ترگمان]ریخته گری گسترده در آن زمان دشمن فنا ناپذیر موسیقی زنده محسوب می شد
[ترجمه گوگل]پخش گسترده در آن زمان به عنوان دشمن فانی از موسیقی زنده شناخته شد

4. Hurons, this is your mortal enemy.
[ترجمه ترگمان] Hurons \"، این دشمن mortal\"
[ترجمه گوگل]هورون، این دشمن مرگبار شماست

5. He is our mortal enemy.
[ترجمه ترگمان] اون دشمن our
[ترجمه گوگل]او دشمن فانی ما است

6. He is my mortal enemy.
[ترجمه ترگمان]او دشمن خونی من است
[ترجمه گوگل]او دشمن فانی من است

7. He glared at Claudia as if she were his mortal enemy.
[ترجمه ترگمان]طوری به کلودیا چشم غره رفت که انگار دشمن فانی بود
[ترجمه گوگل]او در کلودیا خیره شد، انگار که دشمن مرگبار او بود

8. I remembered doing this sort of stuff in sixth grade with my mortal enemy, Tommy Jancko.
[ترجمه ترگمان]من این کار را در سال ششم با دشمن خونی خود به یاد آوردم، تامی Jancko
[ترجمه گوگل]تامی یانککو، یادآور می شود که این نوع چیزها در کلاس ششم با دشمن فانی من است

9. Well, it might be a big one with a misleading number-plate which simply doesn't stop that gets your mortal enemy.
[ترجمه ترگمان]خب، این ممکنه یه ماشین بزرگ با یه بشقاب گمراه کننده باشه که فقط جلوی این کار رو بگیره تا دشمن فانی بشه
[ترجمه گوگل]خوب، ممکن است یک عکاس بزرگ با عدد شماره گمراه کننده باشد که به سادگی نمی تواند متوقف شود که دشمن مرگبار شماست

10. I was able to exact my revenge upon my mortal enemy.
[ترجمه ترگمان]من تونستم انتقام خودم رو از دشمن my درست کنم
[ترجمه گوگل]من توانستم دشمن فانی خود را انتقام بگیرم

11. He still believes that labor has to be the natural, mortal enemy of the manager.
[ترجمه ترگمان]او هنوز معتقد است که نیروی کار باید دشمن واقعی و مرگبار مدیر باشد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم معتقد است که کار باید دشمن طبیعی و مرگبار مدیر باشد

12. Eventually he arranged for Flamsteed's work to be seized and prepared for publication by Flamsteed's mortal enemy, Edmond Halley.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، او ترتیبی داد تا برای فلمستد به کار گرفته شود و برای انتشار با دشمن جانی فلمستد، ادموند هالی، تهیه و آماده شود
[ترجمه گوگل]در نهایت او برای کار Flamsteed برای فاش شدن و آماده انتشار توسط دشمن مرگبار Flamsteed، ادموند هالی تنظیم کرد

13. And though China is a geopolitical competitor, it is not a mortal enemy of the United States as the Soviet Union was (unlike Nikita Khrushchev, Mr Hu has never promised to "bury" the West).
[ترجمه ترگمان]و اگرچه چین یک رقیب ژئوپلتیک است، آن یک دشمن فنا ناپذیر ایالات متحده نیست چون اتحادیه شوروی (برخلاف نیکیتا خروشچف)هرگز وعده \"دفن\" غرب را نداده است
[ترجمه گوگل]و هرچند چین یک رقیب ژئوپولیتیک است، به عنوان اتحاد جماهیر شوروی، دشمن مرگبار ایالات متحده نیست (بر خلاف نیکیتا خروشچف، آقای هرگز قول ندادن «غرق شدن در غرب» را نپذیرد)

14. Oh, heavens -- you are, then, some secret, implacable, and mortal enemy!
[ترجمه ترگمان]اوه، ای خدا - تو، پس تو یه دشمن سرسخت و بی رحم هستی!
[ترجمه گوگل]اوه، آسمان - شما، پس از آن، برخی از دشمن محرمانه، محبوس و مرگبار!

پیشنهاد کاربران

دشمن قسم خورده

دشمن دیرین
دشمن قسم خورده
دشمن خونی


کلمات دیگر: