1. The city had faced racial crisis and come through it.
[ترجمه Shirinbahari] این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بود و از سختی ها سربلند بیرون آمد.
[ترجمه ترگمان]شهر با بحران نژادی روبه رو شده و از آن عبور کرده بود
[ترجمه گوگل]این شهر با بحران نژادی مواجه بوده و از طریق آن به سر می برد
2. Have the test results come through yet?
[ترجمه ترگمان]آیا نتایج آزمایش ها هنوز تمام نشده است؟
[ترجمه گوگل]آیا نتایج آزمون هنوز به پایان رسیده است؟
3. How did you manage to come through the Second World War without even a scratch?
[ترجمه علی] چطور بدون برداشتن حتی یک خراش، از جنگ جهانی دوم جان به در بردی؟
[ترجمه ترگمان]چطور شد که بدون حتی یک خراش از جنگ جهانی دوم وارد جنگ جهانی دوم شدی؟
[ترجمه گوگل]شما چطور توانستید بدون حتی خشونتی از جنگ جهانی دوم بیرون بیایید؟
4. Come through into the dining area .
[ترجمه ترگمان]بیایید داخل سالن غذا خوری
[ترجمه گوگل]بیرون رفتن به منطقه غذاخوری
5. Your posting has just come through: you're going to Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]ماموریت شما فقط از میان رفته: شما دارید به هنگ کنگ می روید
[ترجمه گوگل]ارسال شما فقط از طریق شما رفتن به هنگ کنگ است
6. The country had come through the worst of the recession.
[ترجمه علی] این کشور از پس بدترین رکود بر آمده بود.
[ترجمه احمد] این کشور در برابر بدترین بحران اقتصادی مقاومت کرده بود.
[ترجمه ترگمان]این کشور از بدترین حالت رکود بازگشته بود
[ترجمه گوگل]کشور با بدترین رکود روبرو شد
7. The team will come through this barren patch and start to win again.
[ترجمه ترگمان]تیم از این قسمت خشک و لم یزرع اینجا خواهد آمد و دوباره برنده خواهد شد
[ترجمه گوگل]این تیم از طریق این پچ غریب آمده و دوباره برنده خواهد شد
8. Have your examination results come through yet?
[ترجمه ترگمان]نتیجه آزمایش هات هنوز تموم نشده؟
[ترجمه گوگل]آیا نتایج آزمون خود را از طریق هنوز رتبهدهی نشده است؟
9. Chris did well to come through the qualifying rounds of the tournament .
[ترجمه ترگمان]کریس به خوبی از مرحله مقدماتی تورنمنت خارج شد
[ترجمه گوگل]کریس به خوبی از طریق مسابقات مقدماتی این مسابقات پیروز شد
10. Mr. Dole can see you now. Will you come through?
[ترجمه ترگمان]! آقای دول الان می تونه شما رو ببینه تو هم میای؟
[ترجمه گوگل]آقای دول میتونی ببینمت آیا از طریق آن می روید؟
11. My visa still hasn't come through.
[ترجمه فرشید شریفی] من هنوز ویزای خود را دریافت ننموده ام.
[ترجمه ترگمان]ویزای من هنوز از بین نرفته است
[ترجمه گوگل]ویزای من هنوز از بین نرفته است
12. His ability did not come through when we were talking with him.
[ترجمه ترگمان]وقتی داشتیم با او حرف می زدیم، توانایی او از بین نرفت
[ترجمه گوگل]توانایی او هنگامی رخ داد که ما با او صحبت می کردیم
13. One's true feelings cannot but come through in what one says and does.
[ترجمه ترگمان]احساسات واقعی یک فرد نمی تواند به آنچه می گوید و انجام می دهد، وارد شود
[ترجمه گوگل]احساسات واقعی شما نمیتواند در مواردی که میگوید و انجام میدهد، نمیشود
14. The insurance company has finally come through with the money.
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه سرانجام با این پول همراه شده است
[ترجمه گوگل]شرکت بیمه در نهایت پول را به دست آورده است