• exaggerate, overdo it, "cross the line"
go too far
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Let's not go too far.
[ترجمه ترگمان]بیا زیاده روی نکنیم
[ترجمه گوگل]اجازه ندهیم که خیلی دور
[ترجمه گوگل]اجازه ندهیم که خیلی دور
2. You should be safe enough, but don't go too far.
[ترجمه ترگمان]تو باید به اندازه کافی در امان باشی، اما زیاد دور نشو
[ترجمه گوگل]شما باید به اندازه کافی ایمن باشید، اما خیلی دور نیست
[ترجمه گوگل]شما باید به اندازه کافی ایمن باشید، اما خیلی دور نیست
3. Don't go too far afield or you'll get lost.
[ترجمه یکی] زیاده روی نکن وگرنه از دست خواهی رفت
[ترجمه ترگمان]خیلی دور نرو وگرنه از دست خواهی رفت[ترجمه گوگل]بیش از حد دور نیست و یا از دست داده اید
4. Do not go too far afield.
[ترجمه ترگمان]این قدر دور نروید
[ترجمه گوگل]بیش از حد دور نرو
[ترجمه گوگل]بیش از حد دور نرو
5. One day she will go too far.
[ترجمه ترگمان]یک روز خیلی دور می شود
[ترجمه گوگل]یک روز او خیلی دور خواهد رفت
[ترجمه گوگل]یک روز او خیلی دور خواهد رفت
6. She would make sure she did not go too far, or too soon.
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که زیاد دور نرفته است، یا خیلی زود
[ترجمه گوگل]او اطمینان داد که او خیلی دور و یا خیلی زود نمی رود
[ترجمه گوگل]او اطمینان داد که او خیلی دور و یا خیلی زود نمی رود
7. Don't forget that, and don't go too far.
[ترجمه ترگمان]این را فراموش نکن و زیاد دور نشو
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید، و خیلی دور نیست
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید، و خیلی دور نیست
8. I do not want to go too far into the philosophical or even the physiological aspects of the matter.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بیش از حد به جنبه های فلسفی و یا حتی جنبه های فیزیولوژیکی این موضوع راه پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم به جنبههای فلسفی و حتی فیزیولوژیکی این موضوع بپردازم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم به جنبههای فلسفی و حتی فیزیولوژیکی این موضوع بپردازم
9. He thus seems to go too far initially, and then shrink back to an anodyne conclusion.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که او در ابتدا بسیار زیاده روی کرده، و سپس به یک نتیجه گیری از داروی آرام بخش عقب نشینی می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به نظر می رسد در ابتدا خیلی زیاد است و سپس به نتیجه گیری آنودینی می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به نظر می رسد در ابتدا خیلی زیاد است و سپس به نتیجه گیری آنودینی می رسد
10. The condescension was beginning to go too far.
[ترجمه ترگمان]تمکین و تمکین بسیار دور شده بود
[ترجمه گوگل]افتخار آغاز شد تا خیلی دور
[ترجمه گوگل]افتخار آغاز شد تا خیلی دور
11. He may go too far for his capabilities and get too tired to walk back safely.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است بیش از حد به توانایی های خود دسترسی داشته باشد و بیش از حد خسته است که به راحتی به عقب برگردد
[ترجمه گوگل]او ممکن است برای توانایی هایش بیش از حد دور باشد و به راحتی به عقب برگردد
[ترجمه گوگل]او ممکن است برای توانایی هایش بیش از حد دور باشد و به راحتی به عقب برگردد
12. They want to go too far.
[ترجمه ترگمان] اونا میخوان خیلی دور بشن
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند خیلی دور بمانند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند خیلی دور بمانند
13. Was it possible to go too far, or should he just let it all hang out?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که بیش از حد پیش برود، یا باید بگذارد همه چیز قطع شود؟
[ترجمه گوگل]آیا امکان رفتن به آنجا زیاد بود یا باید فقط آن را تمام کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا امکان رفتن به آنجا زیاد بود یا باید فقط آن را تمام کنم؟
14. Always go too far, because that's where you'll find the truth. Albert Camus
[ترجمه ترگمان]همیشه خیلی دور شو، چون این چیزیه که حقیقت رو پیدا می کنی آلبر گفت:
[ترجمه گوگل]همیشه بیش از حد به آنجا بروید، زیرا این جایی است که حقیقت را خواهید یافت آلبر کامو
[ترجمه گوگل]همیشه بیش از حد به آنجا بروید، زیرا این جایی است که حقیقت را خواهید یافت آلبر کامو
15. They rarely mean real harm, and go too far only infrequently.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ندرت به معنی آسیب جدی هستند و تنها به ندرت پیش می روند
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت به معنی آسیب واقعی هستند و فقط به ندرت به آنجا می روند
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت به معنی آسیب واقعی هستند و فقط به ندرت به آنجا می روند
پیشنهاد کاربران
زیاده روی کردن
پا را فراتر از گلیم دراز کردن
شور چیزی را درآوردن
گندشو دراوردن
exceed the limits of what is reasonable or acceptable
زیاده روی کردن
از حد و مرزهای پذیرفته شده فراتر رفتن
زیاده روی کردن
از حد و مرزهای پذیرفته شده فراتر رفتن
گند چیزی رودراوردن
Don't go too far
یعنی:گندشو درنیار ، عنشو درنیار
Don't go too far
یعنی:گندشو درنیار ، عنشو درنیار
زیاده روی کردن ؛ پاازگلیم درازتر کردن ؛ شورش رودرآوردن
دیگه شورشو درآوردی
بیش از اندازه، زیادی، افزایش، تند رفتن، زیاده روی. they are concered that real estate inlation gone too far. آنها نگران افزایش تورم املاک و مستقلات شده اند.
معنی goes too far یعنی شور چیزی را در اوردن یابیا زیاده روی کنیم
کلمات دیگر: