1. you look cute in that dress
این پیراهن خیلی تو را گیرا می کند.
2. his sister is cute though not really beautiful
خواهرش خیلی خوشگل نیست ولی بانمک است.
3. What a cute baby she is!
[ترجمه elaheh] چه بچه بامزه ای هست.
[ترجمه Lyla] او یک بچه زیباست
[ترجمه صبا] بچه با نمکیه
[ترجمه محمد] او بچه ی بامزه ای است
[ترجمه بشری] آن دختربچه بسیار با نمک است
[ترجمه maryam] چه بچه زیبایی است این دختر
[ترجمه sama shahlaie] چه نوزادبانمکی است این دختر.
[ترجمه A.A] چه دختر بچه نازیه !
[ترجمه shiva_sisi] چه دختر بچه ی بانمکی
[ترجمه Aylar.Gh] چه بچه ی بامزه ای ( نازی ) است او! ( آن دختر )
[ترجمه zahra] اون دختر ، چه بچه ی بامزه ایه
[ترجمه هستی] اون چه بچه ی بامزه ای هست !
[ترجمه مرمر] ان دختر بچه چه زیبا ( بانمک ) است😻
[ترجمه علی] چه دختر بچه ای با مزه ای
[ترجمه Sara] وای چه دختره ناز و تو دل برو هست
[ترجمه علیرضا] چه بچه ی جذابی
[ترجمه M. SH] چه بچه ( مونث ) بانمکی!
[ترجمه ترجمه ی درست👈🏻] چه دختر بچه ی نازی است☺️
[ترجمه Hh] یک بچه ( دختر ) زیبا
[ترجمه ترگمان]! عجب بچه نازی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]او یک بچه زیبا است!
4. She is a cute little baggage.
[ترجمه ترگمان] اون یه بچه کوچولوی بامزه - ه
[ترجمه گوگل]او یک غریبه کوچک است
5. He's got a really cute baby brother.
[ترجمه صبا] اون ی برادر کوچولو ناز داره
[ترجمه ترگمان] اون یه برادر کوچولوی بامزه داره
[ترجمه گوگل]او یک برادر عزیز بسیار زیبا دارد
6. She is such a cute baggage.
[ترجمه ترگمان] اون خیلی با نمکه
[ترجمه گوگل]او چنین چمدانی ناز است
7. Leila kept smiling her outrageously cute smile.
[ترجمه ترگمان]لیلا لبخند outrageously را بر لب داشت و لبخند می زد
[ترجمه گوگل]لیلا لبخند زد و لبخند نجیبانه او را لبخند زد
8. Those cute boys breezed through the examination with no trouble at all!
[ترجمه ترگمان]این پسرهای جذاب به آسانی از میان امتحانات به زیر آمدند و بدون هیچ زحمتی به بررسی پرداختند
[ترجمه گوگل]این پسران ناز از طریق معاینه بدون هیچ مشکلی فرخنده شدند!
9. The cute lad did all he could to win the pretty girl's favour.
[ترجمه ترگمان]پسرک بامزه هر کاری که می توانست برای جلب توجه دختر زیبا انجام داد
[ترجمه گوگل]پسر ناز همه چیزش را می تواند به نفع دختر زیبا برساند
10. You have a cute son.
[ترجمه Aylar.Gh] پسر بامزه ای/خوشگلی داری.
[ترجمه ترگمان] تو پسر بامزه ای داری
[ترجمه گوگل]شما یک پسر زیبا دارید
11. That kid's awful cute, with her red curls.
[ترجمه Aylar.Gh] اون بچه به طرز وحشتناکی/بسیار بامزه/زیبا/جذاب هست. با موهای فر قرمز رنگش
[ترجمه ترگمان]اون بچه خیلی بامزه است با موهای قرمزش
[ترجمه گوگل]این کودک با افتخار ناز، با فرشته قرمز او
12. What a cute puppy! Is it a he or a she?
[ترجمه hani] او چه سگ نازی است دختر است یا پسر
[ترجمه Aylar.Gh] چه توله سگ/پاپی/بامزه ای. پسره یا دختره
[ترجمه آیسان] عجب توله سگ نازی ! اون دختره یا پسر ؟
[ترجمه ترگمان]! عجب توله سگ نازی اون زنه یا دختره؟
[ترجمه گوگل]توله سگ ناز! آیا او یا او؟
13. Even as a child, he was always cute enough to get what he wanted.
[ترجمه Aylar.Gh] حتی به عنوان یه بچه اون همیشه به قدرکافی/به اندازه ای جذاب/دوست داشتنی بود که بتونه چیزی که میخواست رو بدست بیاره
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یه بچه، اون همیشه به اندازه کافی جذاب بود که چیزی رو که می خواست بدست بیاره
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک کودک، او همیشه به اندازه کافی ناز بود تا آنچه را که می خواست، دریافت کند
14. She had a really cute idea.
[ترجمه Aylar.Gh] اون/دختر/ فکر یا ایده ی جالبی/جذابی داشت.
[ترجمه Mrg] اون یه فکر واقعا بامزه و خوب داشت.
[ترجمه مبیناحسنپور] او ( مونث ) یک ایده بسیار زیبایی داشت.
[ترجمه ترگمان] اون یه ایده خیلی بامزه داشت
[ترجمه گوگل]او یک ایده واقعا زیبا داشت