1. unforeseeable developments can always intervene
جریانات غیرقابل پیش بینی همیشه می تواند رخ بدهد.
2. This is such an unforeseeable situation that anything could happen.
[ترجمه ترگمان]این یک وضعیت فوق العاده است که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]این یک وضعیت غیر قابل پیش بینی است که هرچیزی می تواند رخ دهد
3. Building a dam here could have unforeseeable consequences for the environment.
[ترجمه ترگمان]ساخت یک سد در اینجا می تواند عواقبی برای محیط زیست داشته باشد
[ترجمه گوگل]ساخت سد در اینجا می تواند عواقب غیر قابل پیش بینی برای محیط زیست داشته باشد
4. But it is riddled with unforeseeable pitfalls, too.
[ترجمه ترگمان]اما با دام های unforeseeable هم سوراخ شده است
[ترجمه گوگل]اما این نیز با مشکلات غیر قابل پیش بینی است
5. What happened the following weekend was as unforeseeable as a plane falling on your house.
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که برای آخر هفته بعد افتاد، به همان اندازه که یک هواپیما سقوط کرده بود، پیش بینی نشده بود
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی افتاده است آخر هفته بعد به عنوان یک هواپیمای سقوط در خانه شما غیر قابل پیش بینی است
6. There were so many unforeseeable things.
[ترجمه ترگمان]چیزهای پیش بینی نشده بسیاری وجود داشت
[ترجمه گوگل]خیلی چیزهای غیر قابل پیش بینی وجود داشت
7. Managerial errors caused by unforeseeable events cannot be avoided.
[ترجمه ترگمان]از خطاهای مدیریتی ناشی از رویداده ای unforeseeable نمی توان اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]اشتباهات مدیریتی ناشی از وقایع غیرمنتظره را نمی توان اجتناب کرد
8. So - called white lie can also cause unforeseeable consequences.
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح دروغ سفید نیز می تواند منجر به عواقب unforeseeable شود
[ترجمه گوگل]دروغ سفید سفید نیز می تواند عواقب غیر قابل پیش بینی را ایجاد کند
9. Future is full of unpredictable and unforeseeable.
[ترجمه ترگمان]آینده پر از غیرقابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]آینده پر از غیر قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی است
10. This contract due to force majeure, what means unforeseeable, unavoidable and insurmountable objective conditions.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به دلیل حوادث غیرقابل پیش بینی است که به معنی unforeseeable، غیرقابل اجتناب و غیرقابل حل نشدنی است
[ترجمه گوگل]این قرارداد به دلیل نیروی برق، به این معنی است که شرایط عینی غیر قابل پیش بینی، غیرقابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی است
11. Through unfortunately and entirely unforeseeable sears of circumstances that have nothing whatsoever to do with me.
[ترجمه ترگمان]از طریق متاسفانه و کاملا پیش بینی نشده است که هیچ ربطی به من ندارد
[ترجمه گوگل]از طریق متاسفانه و کاملا غیر قابل پیش بینی شرایطی که هیچ ارتباطی با من ندارند
12. Force Majeure as referred to in this contract unforeseeable, unavoidable and insurmountable objective conditions.
[ترجمه ترگمان]majeure که در این قرارداد به آن اشاره می شود شرایط عینی غیرقابل اجتناب و غیرقابل اجتناب هستند
[ترجمه گوگل]Force Majeure که در این قرارداد شرایط عینی غیر قابل پیش بینی، غیر قابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی را مطرح می کند
13. A budget must allow for both regular and unforeseeable expenses.
[ترجمه ترگمان]بودجه باید هم هزینه های معمولی و هم هزینه را مجاز بداند
[ترجمه گوگل]بودجه باید هزینه های منظم و غیرقابل پیش بینی را داشته باشد
14. The sort of liability that can arise is often unforeseeable and can be expensive.
[ترجمه ترگمان]نوع مسئولیتی که می تواند بوجود آید، اغلب نادرست بوده و می تواند پرهزینه باشد
[ترجمه گوگل]نوعی مسئولیتی که می تواند بوجود آید غالبا غیر قابل پیش بینی است و می تواند گران باشد
15. I emphasize this to make clear that what happened the following weekend was as unforeseeable as a plane falling on your house.
[ترجمه ترگمان]من بر این نکته تاکید دارم که روشن کردن آنچه در آخر هفته بعد اتفاق افتاد به اندازه سقوط هواپیما بر روی خانه شما بود
[ترجمه گوگل]من تاکید می کنم تا روشن شود که چه اتفاقی افتاده است آخر هفته بعد به عنوان یک هواپیمای سقوط در خانه شما غیر قابل پیش بینی است