کلمه جو
صفحه اصلی

holiness


معنی : قدوسیت، تقدس، پرهیز کاری، لقب پاپ، حضرت
معانی دیگر : پارسایی، سپنتایی، (h بزرگ - با : his یا your) عنوان پاپ اعظم: حضرت، بلندجاه

انگلیسی به فارسی

تقدس، قدوسیت، پرهیز کاری، لقب پاپ، حضرت


تقدس، قدوسیت، پرهیز کاری، لقب پاپ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being holy; sanctity.
مشابه: grace, sanctity

(2) تعریف: (cap.) used as a title for the pope.

• sacredness, divinity, quality of being holy
holiness is the state or quality of being holy.
you use expressions such as your holiness and his holiness to address or refer to the pope or to leaders of some other religions.

مترادف و متضاد

قدوسیت (اسم)
spiritualty, honesty, halidome, holiness, sainthood, saintship

تقدس (اسم)
holiness, sainthood, sanctity, sanctimony, venerability

پرهیزکاری (اسم)
virtue, holiness, sanctity

لقب پاپ (اسم)
holiness

حضرت (اسم)
honor, honour, majesty, excellency, holiness, sainthood

religiousness


Synonyms: asceticism, beatitude, blessedness, consecration, devotion, devoutness, divineness, divinity, faith, godliness, grace, humility, inviolability, piety, purity, religiosity, reverence, righteousness, sacredness, saintliness, sanctity, spirituality, unction, venerableness, virtuousness, worship


Antonyms: agnosticism, atheism, sin, unholiness, wickedness


جملات نمونه

1. the holiness of that place
مقدس بودن آن مکان

2. We were immediately struck by this city's holiness.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله از تقدس این شهر به حیرت افتاده بودیم
[ترجمه گوگل]ما بلافاصله با تقدس این شهر برخورد کردیم

3. They worship dreams Holiness in art, ritual, entertainment.
[ترجمه ترگمان]آن ها dreams را در هنر، مراسم، سرگرمی و سرگرمی پرستش می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پرستش رویاهای پرستش در هنر، مراسم، سرگرمی

4. This temple is a place of great holiness for the religion's followers.
[ترجمه ترگمان]این معبد مکان تقدس بزرگ برای پیروان دین است
[ترجمه گوگل]این معبد مکانی مقدس بزرگ برای پیروان دین است

5. The island has an intangible quality of holiness.
[ترجمه ترگمان]این جزیره کیفیت نامشهود تقدس را دارد
[ترجمه گوگل]این جزیره دارای کیفیت نامحدود مقدس است

6. Vegetarian monks striving for holiness gladly take on most of the nasty work.
[ترجمه ترگمان]راهبان گیاه خواران که در حال تلاش برای تقدس هستند، با کمال میل بیشتر کاره ای زننده را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]راهبان گیاهخوار در تلاش برای تقدیر با خوشحالی بیشتر از کارهای تند و زننده روبرو می شوند

7. Here is the stuff of revivalism, holiness movements, tight church membership requirements and, taken to extremes, exclusive cults.
[ترجمه ترگمان]در اینجا مسائل مربوط به تقدس، جنبش های تقدس، نیازمندی های عضویت محدود کلیسا و به افراط گرایانه و cults منحصر به فرد گفته می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا مسائل احیاگرایی، حرکات مقدس، الزامات تسخیر کلیسا، و فرقه های منحصر به فرد گرفته شده است

8. An aura of holiness and specialness also surrounds stories of the birth and early childhood of psychoanalyst and family therapist Craig Fouassis.
[ترجمه ترگمان]هاله تقدس و specialness نیز در برگیرنده داستان های تولد و اوایل دوران کودکی روانکاو و درمانگر خانواده کریگ Fouassis می باشد
[ترجمه گوگل]داستان از تقدس و ویژه نیز داستان های تولد و دوران کودکی روانکاوی و خانواده کیهان فواسیس را در بر می گیرد

9. The other striking contrast is between holiness and sinfulness.
[ترجمه ترگمان]تضاد قابل توجه دیگر میان تقدس و گناه است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از تفاوت های برجسته بین تقدس و گناه است

10. People will come to comprehend the holiness of it and take their hats off as in church.
[ترجمه ترگمان]مردم می آیند تا تقدس را درک کنند و کلاهشان را مثل کلیسا بیرون بکشند
[ترجمه گوگل]مردم می آیند تا مقدسات را درک کنند و کلاه خود را از بین ببرند

11. Other forms of holiness - that of the virgin and the ascetic - were assimilated to martyrdom.
[ترجمه ترگمان]اشکال دیگر تقدس - که آن باکره و the - در برابر شهادت قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]اشکال دیگری از تقدس - که از باکره و زکات - به شهادت برسد

12. Thus our work assumes a kind of holiness that permeates even the most ordinary of everyday activities.
[ترجمه ترگمان]از این رو، کار ما نوعی تقدس فرض می کند که حتی در عادی ترین فعالیت های روزمره نیز نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین کار ما نوعی مقدس را می پذیرد که حتی معمول ترین فعالیت های روزمره را نیز در بر می گیرد

13. The recognition that exceptional holiness and spirituality continue to manifest themselves in our own time is also a central pentecostal conviction.
[ترجمه ترگمان]این شناخت که تقدس و معنویت استثنایی به ظهور خود در زمان خود ادامه می دهند نیز یک محکومیت pentecostal مرکزی است
[ترجمه گوگل]به رسمیت شناختن تقدس استثنایی و معنویت استثنایی در زمان خودمان، همچنان یک اعتقاد قلمرو مرکزی است

14. Her intelligence and holiness so impressed the sisters that they elected her bursar at the age of fourteen.
[ترجمه ترگمان]هوش و تقدس او این دوخواهر را چنان تحت تاثیر قرار داد که او را در سن ۱۴ سالگی به عنوان bursar انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]هوش و تقدس او بر روی خواهران تأثیر گذاشت که آنها در سن چهارده سالگی خود را انتخاب کردند

the holiness of that place

مقدس بودن آن مکان


His Holiness arrived.

حضرت پاپ تشریف آوردند.


پیشنهاد کاربران

قداست


کلمات دیگر: