رجوع شود به: politician، پیشوند: اقتصادی و- [politico-economic]، سیاسی
politico
رجوع شود به: politician، پیشوند: اقتصادی و- [politico-economic]، سیاسی
انگلیسی به فارسی
سیاسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: politicos
حالات: politicos
• : تعریف: a person involved in politics; politician.
• politician, one who is involved in politics
a politico is a politician; used showing disapproval.
a politico is a politician; used showing disapproval.
جملات نمونه
1. Many local politicos were surprised at McKasson's resignation.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از politicos محلی از استعفای McKasson شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاستمداران محلی در استعفا مک کاسون شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاستمداران محلی در استعفا مک کاسون شگفت زده شدند
2. That politico, Gorbachev, is an amateur, a provincial hick who thinks he's made it big.
[ترجمه ترگمان]این politico، Gorbachev، یک دهاتی آماتور است که فکر می کند او آن را بزرگ کرده است
[ترجمه گوگل]این سیاستمدار، گورباچف، یک آماتور است، یک هیتلر استانی که فکر می کند او آن را بزرگ ساخته است
[ترجمه گوگل]این سیاستمدار، گورباچف، یک آماتور است، یک هیتلر استانی که فکر می کند او آن را بزرگ ساخته است
3. You know I don't tangle with the looney politico fringe.
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که من در حاشیه looney politico گیر افتاده ام
[ترجمه گوگل]شما می دانید که من با حاشیه های سیاسی looney مخالف نیست
[ترجمه گوگل]شما می دانید که من با حاشیه های سیاسی looney مخالف نیست
4. But while politico. com may be the news operation's heart -- it gets some 7 million unique users per month -- the old-fashioned paper pays the bills.
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که، com ممکن است قلب عملیات باشد - - در هر ماه حدود ۷ میلیون کاربر منحصر به فرد می شود - - کاغذ قدیمی صورتحساب را می پردازد
[ترجمه گوگل]اما در حالی که سیاست ممکن است قلب خبری خبری باشد - آن را در حدود 7 میلیون کاربر منحصر به فرد در هر ماه دریافت می کند - کاغذ قدیمی که صورتحساب را پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]اما در حالی که سیاست ممکن است قلب خبری خبری باشد - آن را در حدود 7 میلیون کاربر منحصر به فرد در هر ماه دریافت می کند - کاغذ قدیمی که صورتحساب را پرداخت می کند
5. Using data from the Center for Responsive Politics, Politico recently reported that the entertainment companies and other SOPA allies spent $280 million over 2010 and 2011 on lobbying.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از داده های مرکز سیاست پاسخگو، Politico به تازگی گزارش داده است که شرکت های تفریحی و دیگر متحدان SOPA ۲۸۰ میلیون دلار در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در لابی گری هزینه کرده اند
[ترجمه گوگل]با استفاده از داده های مرکز سیاست پاسخگو، Politico اخیرا گزارش داد که شرکت های سرگرمی و دیگر متحدان SOPA در طول سال های 2010 و 2011 به مبلغ 280 میلیون دلار در لابی گری پرداختند
[ترجمه گوگل]با استفاده از داده های مرکز سیاست پاسخگو، Politico اخیرا گزارش داد که شرکت های سرگرمی و دیگر متحدان SOPA در طول سال های 2010 و 2011 به مبلغ 280 میلیون دلار در لابی گری پرداختند
6. Take Mike Allen and Jonathan Martin's (both of Politico) recent interview with John McCain.
[ترجمه ترگمان]مایک آلن و جاناتان مارتین (هر دو of)مصاحبه اخیرش با جان مک کین را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]مصاحبه اخیر مایک آلن و جاناتان مارتین (هر دو Politico) با جان مک کین
[ترجمه گوگل]مصاحبه اخیر مایک آلن و جاناتان مارتین (هر دو Politico) با جان مک کین
7. An bizarre individualized story of the New politico punctuation in Romania.
[ترجمه ترگمان]داستان فردی عجیب و غریب از جمله punctuation، politico در رومانی
[ترجمه گوگل]داستان عجیب و غریب فردی از علائم جدید politico در رومانی
[ترجمه گوگل]داستان عجیب و غریب فردی از علائم جدید politico در رومانی
8. Quoting officials in both Democratic and Republican parties, Politico said the announcements would be made early next week when Obama would also confirm his choice of Clinton.
[ترجمه ترگمان]به نقل از مقامات هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، Politico گفت که این بیانیه ها در اوایل هفته آینده زمانی صورت خواهند گرفت که اوباما می تواند انتخاب کلینتون را تایید کند
[ترجمه گوگل]سیاستمدار گفت که اعلامیه ها در اوایل هفته آینده آغاز خواهد شد، زمانی که اوباما نیز انتخاب خود را از کلینتون تایید کرد
[ترجمه گوگل]سیاستمدار گفت که اعلامیه ها در اوایل هفته آینده آغاز خواهد شد، زمانی که اوباما نیز انتخاب خود را از کلینتون تایید کرد
9. But they said the notion of Politico as a journalistic sweatshop is pure myth.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها گفتند که مفهوم of به عنوان یک sweatshop روزنامه نگاری یک افسانه محض است
[ترجمه گوگل]اما آنها گفتند که مفهوم Politico به عنوان یک روحانی روزنامه نگاری، اسطوره خالص است
[ترجمه گوگل]اما آنها گفتند که مفهوم Politico به عنوان یک روحانی روزنامه نگاری، اسطوره خالص است
10. And like any well-intentioned politico, Facebook makes blunders: its members were infuriated earlier this year by changes to its policy that made public some previously private information.
[ترجمه ترگمان]و مانند هر چیز خوب، سیاسی، فیس بوک اشتباه ات می کند: اعضایش در اوایل سال جاری با تغییراتی در سیاست خود که برخی اطلاعات خصوصی را عمومی کرده بودند، خشمگین بودند
[ترجمه گوگل]و مانند هر سیاستمدار خوب، فیس بوک باعث می شود اشتباه اعضای خود را در اوایل سال جاری با تغییرات در سیاست خود را که برخی از اطلاعات خصوصی قبلی را به عموم مردم آشفته
[ترجمه گوگل]و مانند هر سیاستمدار خوب، فیس بوک باعث می شود اشتباه اعضای خود را در اوایل سال جاری با تغییرات در سیاست خود را که برخی از اطلاعات خصوصی قبلی را به عموم مردم آشفته
11. "These are not without ambition," Paul told POLITICO in an interview.
[ترجمه ترگمان]پاول در یک مصاحبه به POLITICO گفت: \" این ها بدون بلندپروازی نیستند \"
[ترجمه گوگل]پل گفت: 'این بدون جاه طلبی نیست، به مصاحبه POLITICO
[ترجمه گوگل]پل گفت: 'این بدون جاه طلبی نیست، به مصاحبه POLITICO
12. An April Politico poll found theTea Party split between Paul and Sarah Palin.
[ترجمه ترگمان]در یک نظرسنجی ماه آوریل، حزب theTea بین پاول و سارا پالین تقسیم شد
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی که در ماه آوریل انجام شد، حزب حزب بین پل و سارا پیلین تقسیم شد
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی که در ماه آوریل انجام شد، حزب حزب بین پل و سارا پیلین تقسیم شد
13. The conversation was reported Thursday evening by Politico.
[ترجمه ترگمان]گفت و گوی عصر روز پنج شنبه توسط Politico گزارش شد
[ترجمه گوگل]این گفتگو پنج شنبه توسط پلیتو گزارش شد
[ترجمه گوگل]این گفتگو پنج شنبه توسط پلیتو گزارش شد
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
پیشنهاد کاربران
Informal and derogatory
Politician
Politician
politico ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: سیاست باز
تعریف: عنوانی که افراد، گاه برای تخفیف یا تحقیر، به سیاستمداری که شیوۀ کار یا نظرهایش را نمی پسندند اطلاق می کنند
واژه مصوب: سیاست باز
تعریف: عنوانی که افراد، گاه برای تخفیف یا تحقیر، به سیاستمداری که شیوۀ کار یا نظرهایش را نمی پسندند اطلاق می کنند
کلمات دیگر: