lurid

معنی : زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز

معانی دیگر : جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا شهوت انگیز، (نادر) رنگ پریده، بی رنگ و آب، درخشش (مانند شعله از میان دود)، مستهجن، شعله تیره، شعله دودنما

انگلیسی به فارسی

رنگ پریده، ترسناک، تیره، مستهجن، بطورترسناک یاغم انگیز، موحش، شعله تیره، شعله دودنما، رنگ زرد مایل به قرمز، کم رنگ وپریده، زننده

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

مشتقات: luridly (adv.), luridness (n.)

• (1) تعریف: horrifying; gruesome; shocking.
• مترادف: appalling, frightful, gruesome, shocking
• مشابه: bloodcurdling, dreadful, gory, horrible, macabre, monstrous, terrible

- The city lived in fear as the lurid murders increased.

[ترجمه ترگمان] شهر در ترس و وحشت به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل] این شهر در ترس به سر می برد که قتل عام آن افزایش یافته است

• (2) تعریف: sensational; shocking or dramatic.
• مترادف: sensational
• مشابه: dramatic, emotional, graphic, melodramatic, vivid

- They wanted to hear all the lurid details of the messy divorce.

[ترجمه ترگمان] آن ها می خواستند تمام جزئیات ترسناک آن طلاق کثیف را بشنوند
[ترجمه گوگل] آنها می خواستند تمام جزئیات لجوجانه طلاق کثیف را بشنوند

• (3) تعریف: emitting a glaringly bright red glow.
• مترادف: glowing
• مشابه: bright, fiery, glaring, red, red-hot

- Lurid flames engulfed the crash site.

[ترجمه ترگمان] شعله های آتش در محل حادثه غرق شد
[ترجمه گوگل] شعله های خشمگین محل سقوط را فرو ریختند

• terrible, dreadful, horrible, appalling; shocking, sensational; unnaturally bright, glaring; pale, sallow
something that is lurid involves a lot of violence or sex; used showing disapproval.
lurid things are very brightly coloured.

مترادف و متضاد

زننده (صفت)

hideous, vile, gaunt, spicy, sharp, harsh, tart, acrid, nasty, repulsive, repellent, acrimonious, striking, garish, striker, mordant, nippy, odoriferous, poignant, forbidding, squalid, biting, loathsome, lurid, repugnant, fulsome, disgusting, pungent, stinking, scabrous, glassy, indign, loathly, pit-a-pat

ترسناک (صفت)

hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

تیره (صفت)

obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

رنگ پریده (صفت)

colorless, wan, ghastly, peaked, pale, pallid, lurid, whey-faced

موحش (صفت)

horrific, horrible, lurid, redoubtable

کم رنگ و پریده (صفت)

lurid

بطور ترسناک یا غم انگیز (صفت)

lurid

رنگ زرد مایل به قرمز (صفت)

lurid

shocking, gruesome

Synonyms: ashen, bloody, deep, disgusting, distinct, exaggerated, extreme, fiery, ghastly, gory, graphic, grim, grisly, hideous, horrible, horrid, horrifying, livid, low-down, macabre, melodramatic, obscene, off-color, offensive, purple, racy, raunchy, revolting, rough, salty, sanguine, savage, sensational, sinister, startling, terrible, terrifying, violent, vivid, yellow

Antonyms: clean, humble, modest

جملات نمونه

a lurid tale

یک داستان مستهجن

1. a lurid tale

یک داستان مستهجن

2. the lurid details of the crime

جزئیات مشمئز کننده ی جنایت

3. Some reports have contained lurid accounts of deaths and mutilations.

[ترجمه ترگمان]برخی گزارش ها شامل حساب های دقیقی از مرگ و میر می باشند
[ترجمه گوگل]برخی گزارش ها حاوی گزارش های خنده دار از مرگ و زخم ها بوده اند

4. You can read all the lurid details of the affair in today's paper.

[ترجمه ترگمان]شما می توانید تمام جزئیات ماجرا را در روزنامه امروز بخوانید
[ترجمه گوگل]شما می توانید تمام جزئیات لجوج در امور روزنامه را بخوانید

5. The papers gave the lurid details of the murder.

[ترجمه ترگمان]روزنامه ها جزئیات ترسناک قتل را به او دادند
[ترجمه گوگل]این مقالات جزئیات جنجالی قتل را ارائه دادند

6. Accurate reporting takes second place to lurid detail.

[ترجمه ترگمان]گزارش دقیق مکان دوم را به جزئیات وحشتناک اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]گزارش دقیق جایگاه دوم را به جزئیات لجوج می دهد

7. She gave us a lurid description of the birth.

[ترجمه ترگمان] اون به ما یه توصیف ترسناک در مورد تولد داد
[ترجمه گوگل]او به ما یک توصیف خشن از تولد داد

8. The paper gave all the lurid details of the murder.

[ترجمه ترگمان]کاغذ همه جزئیات ترسناک قتل را شرح داد
[ترجمه گوگل]این مقاله به تمام جزئیات جنجالی قتل اشاره کرد

9. The King had been putting about lurid rumours for months.

[ترجمه ترگمان]چند ماه بود که پادشاه شایعات lurid را سر زبان ها انداخته بود
[ترجمه گوگل]پادشاه برای چند ماه شایعات شنیده بود

10. That's a very lurid shade of lipstick she's wearing.

[ترجمه ترگمان]این یه رنگ قرمز کم رنگ از ماتیک بود که پوشیده بود
[ترجمه گوگل]این یک سایه بسیار ظریف از رژ لب است که او پوشید

11. Disappointment followed, the lurid projector of mental pictures shut down and I was left feeling I ought to have known better.

[ترجمه ترگمان]ناامیدی به دنبال آن می امد، تصاویر ترسناک تصاویر ذهنی در بسته بودند و من احساس می کردم که باید بهتر از این می دانستم
[ترجمه گوگل]ناامیدی پس از آن، پروژکتور جنجالی تصاویر ذهنی بسته شد و من احساس کردم که باید بهتر شناخته شود

12. There were several lurid reports of atrocities in the border area.

[ترجمه ترگمان]چندین گزارش ترسناک از قساوت در منطقه مرزی وجود داشت
[ترجمه گوگل]گزارش های متعددی از جنایات در منطقه مرزی وجود دارد

13. There were dinosaurs painted in lurid green and red, and two big yellow Tonka trucks.

[ترجمه ترگمان]دایناسورها در رنگ های سبز کم رنگ و قرمز و دو کامیون بزرگ زرد رنگ نقاشی شده بودند
[ترجمه گوگل]دایناسورهای رنگارنگ سبز و قرمز رنگ و دو کامیون Tonka زرد بزرگ وجود داشت

14. A lurid miasma dazed his vision.

[ترجمه ترگمان]بخار lurid vision او را گیج کرد
[ترجمه گوگل]میازما فریبنده چشم انداز خود را از بین می برد

15. The carpets were a lurid shade of green.

[ترجمه ترگمان]قالی ها به رنگ سبز تیره رنگی سبز شده بود
[ترجمه گوگل]فرش ها یک سایه سبز سبز بودند

the lurid details of the crime

جزئیات رقت‌بار جنایت

پیشنهاد کاربران

1 - زننده و غم انگیز ( احساساتی )
2 - زننده و ترسناک
3 - زردمایل به قرمز
4 - کم رنگ و پریده

زشت و زننده gruesome, grisly , ugly
جلف
مخوف ولی در عین حال جذاب
ترسناک/ هولناک shocking
جزء به جزء و دقیق و گویا graphic

• Lurid stories of sexual harrassment
• spare me the lurid details; the details which
( causes shocking or ugly images in the mind

هیجان انگیز
تکان دهنده

کلمات دیگر: