حد اکثر
at the latest
حد اکثر
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: no later than (a specified time).
- I will arrive at five o'clock at the latest.
[ترجمه Elly] من حداکثر تا ساعت پنج میرسم
[ترجمه ترگمان] من ساعت پنج وارد خواهم شد[ترجمه گوگل] من پنج ساعت بعد از ظهر می رسم
• not later than, only before (the latest possible time)
جملات نمونه
1. Be here by twelve o'clock at the latest.
[ترجمه Mahla] دیگه حداکثر 12 اینجا باش
[ترجمه ترگمان]ساعت دوازده اینجا باش[ترجمه گوگل]اینجا در ساعت دوازدهم بمانید
2. Please be here by eight o'clock at the latest.
[ترجمه ترگمان]لطفا ساعت هشت بیا اینجا
[ترجمه گوگل]لطفا هشت ساعت بعد از ظهر اینجا بمانید
[ترجمه گوگل]لطفا هشت ساعت بعد از ظهر اینجا بمانید
3. I'll be around by ten at the latest.
[ترجمه ترگمان]تا آخر ساعت ده خواهم آمد
[ترجمه گوگل]من بعدا ده ساله می شوم
[ترجمه گوگل]من بعدا ده ساله می شوم
4. She should be back by ten o'clock at the latest.
[ترجمه ترگمان]او باید حداکثر تا ساعت ده مراجعت کند
[ترجمه گوگل]او باید تا ساعت ده بعد باشد
[ترجمه گوگل]او باید تا ساعت ده بعد باشد
5. I should be back by 11 o'clock at the latest.
[ترجمه ترگمان]من باید تا ساعت یازده برگردم
[ترجمه گوگل]من باید ساعت 11 بعدازظهر بمانم
[ترجمه گوگل]من باید ساعت 11 بعدازظهر بمانم
6. Applications should be in by 31 October at the latest.
[ترجمه ترگمان]برنامه ها باید تا ۳۱ اکتبر در آخرین مرحله باشند
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی باید تا تاریخ 31 اکتبر باشد
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی باید تا تاریخ 31 اکتبر باشد
7. I have to get this finished by Friday at the latest.
[ترجمه ترگمان]من باید تا جمعه این کار را تمام کنم
[ترجمه گوگل]من باید این را تا آخر جمعه به پایان برسانم
[ترجمه گوگل]من باید این را تا آخر جمعه به پایان برسانم
8. The public reacted with remorse and anger at the latest devastation.
[ترجمه ترگمان]مردم نسبت به آخرین خرابی ها، با پشیمانی و عصبانیت واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]مردم در آخرین تخریب با ریش و خشم واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]مردم در آخرین تخریب با ریش و خشم واکنش نشان دادند
9. It all left yesterday's would-be refugees furious at the latest delay in an evacuation that has taken two months to negotiate.
[ترجمه ترگمان]همین دیروز بود که پناهندگان از آخرین تاخیر در یک تخلیه که دو ماه طول کشید تا مذاکره کنند، خشمگین شوند
[ترجمه گوگل]همه این پناهندگان دچار خشمگین در آخرین اخطار در تخلیه، دو ماه مذاکره را ترک کرده اند
[ترجمه گوگل]همه این پناهندگان دچار خشمگین در آخرین اخطار در تخلیه، دو ماه مذاکره را ترک کرده اند
10. A half hour at the latest.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت در آخرین لحظه
[ترجمه گوگل]آخرین ساعت نیم ساعت است
[ترجمه گوگل]آخرین ساعت نیم ساعت است
11. I want you home by at the latest.
[ترجمه ترگمان]میخوام تا آخرین لحظه بیای خونه
[ترجمه گوگل]من تازه می خواهم به خانه بروم
[ترجمه گوگل]من تازه می خواهم به خانه بروم
12. They should arrive for ten past at the latest.
[ترجمه ترگمان]حداکثر تا ده دقیقه دیگر می رسند
[ترجمه گوگل]آنها باید برای آخرین ده سال گذشته وارد شوند
[ترجمه گوگل]آنها باید برای آخرین ده سال گذشته وارد شوند
13. By half past six at the latest he reached the place where he died.
[ترجمه ترگمان]ساعت شش و نیم در آخرین لحظه به محلی که در آن مرده بود رسید
[ترجمه گوگل]در نیمی از شش ماه گذشته او به جایی رسید که درگذشت
[ترجمه گوگل]در نیمی از شش ماه گذشته او به جایی رسید که درگذشت
14. With only 11 declared at the latest acceptance stage,(Sentence dictionary) the Doncaster Classic looked somewhat below par.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تنها ۱۱ مورد در مرحله پذیرش اعلام شد (فرهنگ لغت نامه)the کلاسیک تا حدی کم تر از par تخمین زده شد
[ترجمه گوگل]تنها 11 مورد اعلام شده در آخرین مرحله پذیرش، (دیکشنری حکم)، کلاسیک دونکاستر، تا حدودی زیر معکوس بود
[ترجمه گوگل]تنها 11 مورد اعلام شده در آخرین مرحله پذیرش، (دیکشنری حکم)، کلاسیک دونکاستر، تا حدودی زیر معکوس بود
15. That meant flying out at 30 at the latest.
[ترجمه ترگمان]به این معنی بود که در ساعت ۳۰ تا ۳۰ ثانیه پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که پرواز در 30 در آخرین
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که پرواز در 30 در آخرین
پیشنهاد کاربران
حداکثر تا، نهایتا تا، در دیرترین زمان ممکن
نهایتاً تا . . . ( زمان )
نه بعد از یک زمان خاص
No later than a particular time
No later than a particular time
مثلا در این جمله:
I'll be back by 6. 00 at the latest .
نهایتاً تا ساعت ۶ برمی گردم.
I'll be back by 6. 00 at the latest .
نهایتاً تا ساعت ۶ برمی گردم.
People really began to expect the war to end in August, or at the latest in September مردم واقعا انتظار داشتندکه جنگ تا ماه آگوست یا حداکثر تا ماه سپتامبر تموم بشه
دیگه تا . . . ( میگه از این زمان بیشتر طول نمیکشه )
مثلا: i'll be back by 05. :00 دیگه تا ۵ برمیگردم
* برعکسش at the earliest هستش و یعنی "کمه کم تا. . . "
I won't be back by 05:00 at the earliest.
تا ۵ مطمعنا نمیتونم برگردم ( کمه کم تا ۵ اونجام )
مثلا: i'll be back by 05. :00 دیگه تا ۵ برمیگردم
* برعکسش at the earliest هستش و یعنی "کمه کم تا. . . "
I won't be back by 05:00 at the earliest.
تا ۵ مطمعنا نمیتونم برگردم ( کمه کم تا ۵ اونجام )
نهایتا، حداکثر،
- No later than
- The latest acceptable time
- No later than
- The latest acceptable time
کلمات دیگر: