کلمه جو
صفحه اصلی

glean


معنی : اینسو انسو جمع کردن، خوشه چینی کردن
معانی دیگر : (بقایای هر چیز را) گردآوری کردن، پس مانده گرد آوردن، پساروب کردن، خرد خرد جمع کردن، کم کم گردآوری کردن، کاشف به عمل آوردن، دریافتن، (در اصل) پس از درو بقایای غله را که روی زمین ریخته است جمع آوری کردن

انگلیسی به فارسی

خوشه چینی کردن، اینسو انسو جمع کردن


سرحال باش، اینسو انسو جمع کردن، خوشه چینی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gleans, gleaning, gleaned
(1) تعریف: to gather or discover (facts, information, or the like) a little at a time.
مشابه: cull, discover, find out, gather, learn, pick up

- By interviewing dozens of villagers, he was able to glean parts of the story that had never before come to light.
[ترجمه ترگمان] با مصاحبه با ده ها روستا، او توانست قسمت هایی از داستانی را که تا به حال هرگز به دست نیامده بود جمع کند
[ترجمه گوگل] با مصاحبه با ده ها روستایی، او توانست قسمت هایی از داستان را که هرگز پیش نرفت، نادیده بگیرد
- Have you gleaned any information from the suspects?
[ترجمه پوران] تا کنون اطلاعات و شواهدی از مظنونین یافته اید؟
[ترجمه ترگمان] در مورد مظنون اطلاعات جمع کردین؟
[ترجمه گوگل] آیا اطلاعاتی را از مظنونین گرفته اید؟

(2) تعریف: to gather (grain that reapers have left behind).
مترادف: gather
مشابه: collect, harvest, reap
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: gleanable (adj.), gleaner (n.)
(1) تعریف: to gather or discover anything a little at a time.
مشابه: accumulate, amass

(2) تعریف: to gather leftover grain from a field.
مشابه: harvest, reap

• gather or collect crops that harvesters have left behind; gather, compile; discover or learn bit by bit
if you glean information about something, you obtain it slowly and with difficulty.

مترادف و متضاد

اینسو انسو جمع کردن (فعل)
glean

خوشه چینی کردن (فعل)
glean, plagiarize

pick out, collect


Synonyms: accumulate, amass, ascertain, conclude, cull, deduce, extract, garner, gather, harvest, learn, pick, reap, select, sift, winnow


جملات نمونه

1. to glean information
کم کم اطلاعات به دست آوردن

2. I could not glean what she really want to do.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم چیزهایی را که واقعا دلش می خواست درک کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم آنچه واقعا میخواهم انجام دهم

3. From what I was able to glean, the news isn't good.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که می توانستم جمع کنم، خبر خوب نبود
[ترجمه گوگل]از آنچه من قادر به خواندن بودم، خبر خوب نیست

4. From what I was able to glean, it appears they don't intend to take any action yet.
[ترجمه ترگمان]با توجه به چیزهایی که من توانستم جمع کنم، به نظر می رسد که هنوز قصد انجام کاری را ندارند
[ترجمه گوگل]از آنچه من قادر به خواندن بودم، به نظر می رسد آنها قصد ندارند اقدامات دیگری انجام دهند

5. They're leaving on Tuesday - I managed to glean that much .
[ترجمه ترگمان]روز سه شنبه آن ها را ترک کردند - من موفق شدم آن را جمع کنم
[ترجمه گوگل]آنها سه شنبه ها را ترک می کنند - من توانستم این کار را انجام دهم

6. From what people said, I managed to glean that he wasn't coming.
[ترجمه ترگمان]با توجه به چیزهایی که مردم می گفتند، من ترتیبی دادم که او نیاید
[ترجمه گوگل]از آنچه مردم گفتند، توانستم تصور کنم که او نمی آید

7. From these it is possible to glean strong indications of the kinds of educational records that will predispose candidates to perform well.
[ترجمه ترگمان]از این موارد، این امکان وجود دارد که نشانه هایی قوی از انواع سوابق تحصیلی که کاندیداها را قادر می سازد به خوبی اجرا کنند، بدست آورد
[ترجمه گوگل]از اینها، ممکن است نشانه هایی قوی از نوع سوابق آموزشی وجود داشته باشد که باعث می شود نامزدها به خوبی عمل کنند

8. NIV They gather fodder in the fields and glean in the vineyards of the wicked.
[ترجمه ترگمان]NIV علوفه را در کشتزارها جمع می کنند و in را جمع می کنند
[ترجمه گوگل]NIV آنها جمع آوری علوفه در مزرعه و خوشنود کردن در انگورهای شریران است

9. But we contacted linguists and speech pathologists to glean more about the mechanisms that might be behind the mix-up.
[ترجمه ترگمان]اما ما با متخصصین زبان شناسان و پاتولوژیست گفتاری تماس گرفتیم تا مکانیسم های بیشتری را که ممکن است در پشت این مخلوط وجود داشته باشند جمع آوری کنیم
[ترجمه گوگل]اما ما با متخصصان زبان شناس و پاتولوژیستهای گفتاری تماس گرفتیم تا درباره مکانیزمهایی که ممکن است در پشت سر و صدا وجود داشته باشد، بیشتر بدانیم

10. Some children helped them glean in the fields.
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکان در این زمینه ها به آن ها کمک کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از بچه ها به آنها کمک می کردند تا در زمینه های مختلف درس بخوانند

11. The little information that we could glean about them was largely contradictory.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کمی که ما در مورد آن ها به دست آوردیم، تا حد زیادی متناقض بود
[ترجمه گوگل]اطلاعات کمی که ما در مورد آنها می توانستیم برآورده کنیم عمدتا متناقض بود

12. From these I glean an approach: I admit we harvested the beavers.
[ترجمه ترگمان]از این سنگ ها یک روش برداشتم: اعتراف می کنم که سگ های آبی را برداشت کردیم
[ترجمه گوگل]از اینها، روشی را میبینم: اعتراف میکنیم که خروسها را جمع آوری کردیم

13. From what I was able to glean appears they don't to take any action yet.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که می توانستم آن ها را جمع و جور کنم، به نظر می رسید که هنوز هیچ عملی را انجام نمی دهند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد از آنچه من قادر به خواندن بودم، هیچ اقدام دیگری انجام نمی دهند

14. And she said, Let me glean and gather after the reapers among the sheaves.
[ترجمه ترگمان]و گفت: بگذار من جمع کنم و بعد از دروگرها میان گل ها جمع و جورش کنم
[ترجمه گوگل]و او گفت: 'اجازه دهید من را پس از دروغ گوشتان در میان شیارها جمع کنم

After the harvest, the gypsies came and gleaned wheat.

بعد از برداشت محصول، کولی‌ها آمدند و بقایای گندم را جمع کردند.


to glean information

کم‌کم اطلاعات به دست آوردن


gleaning old newspapers for relevant news

از روزنامه‌های قدیمی اخبار مربوط را کسب کردن


پیشنهاد کاربران

گرد اوری کردن

ذره ذره فهمیدن

از این و آن شنیدن

با زحمت و از منابع مختلف جمع آوری/گردآوری کردن

Glean new insights, ideas, and wisdom


کلمات دیگر: