کلمه جو
صفحه اصلی

second best


(از نظر خوبی یا مرغوبیت و غیره) دوم، دست دوم، دومین نفر، معاون، نفر بعدی، درجه دو

انگلیسی به فارسی

دومین نفر، معاون، نفر بعدی، درجه دو


دوم بهترین، نفر بعدی


انگلیسی به انگلیسی

• something that is second-best is not as good as the best thing of its kind but is better than all the other things of that kind.

مترادف و متضاد

one who finishes second


Synonyms: inferior, next best, next to best, nothing special, second-rate


جملات نمونه

1. I'm not going to settle for second best .
[ترجمه ترگمان]برای دومین بار هم قرار نیست به این نتیجه برسم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم برای دومین بار به توافق برسیم

2. He put on his second best suit.
[ترجمه ترگمان]بهترین کت و شلوارش را پوشید
[ترجمه گوگل]او بهترین لباس دوم خود را گذاشت

3. The best things in life are free. The second best are very expensive.
[ترجمه ترگمان]بهترین چیزها در زندگی آزاد هستند بخش دوم بسیار گران قیمت هستند
[ترجمه گوگل]بهترین چیزها در زندگی آزاد هستند بهترین دوم بسیار گران است

4. There is never any merit in being second best.
[ترجمه ترگمان]در درجه دوم بودن لیاقت هیچ شایستگی و شایستگی را ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ جایزه ای در بهترین حالت دوم وجود ندارد

5. She refuses to settle for second best - she strives for perfection.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نیست به بهترین شکل زندگی کند - او برای کمال تلاش می کند
[ترجمه گوگل]او مخالفت خود را برای دومین بار حل می کند - او برای کمال تلاش می کند

6. She never settles for second best.
[ترجمه ترگمان] اون برای دومین مرتبه هیچ مشکلی نداره
[ترجمه گوگل]او برای دومین بار بهترین راه حل نیست

7. He refused to settle for anything that was second best.
[ترجمه ترگمان]او از اقامت در هر چیزی که دومین مورد بود امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او برای حل هرچیزی که دومین بهترین بود، حاضر نشد

8. Oatmeal is a good second best.
[ترجمه ترگمان]بلغور جو دو سر بهترین کار است
[ترجمه گوگل]جو دوسر بهترین دوم است

9. Sometimes you have to settle for second best.
[ترجمه ترگمان] بعضی وقت ها باید برای دومین لحظه استراحت کنی
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما باید برای دومین بار به توافق برسید

10. Allie was the second best shooter on the rifle team.
[ترجمه ترگمان]الی بهترین تیرانداز روی تیم rifle بود
[ترجمه گوگل]Allie دومین تیرانداز در تیم اسلحه بود

11. The two girls were changing from their second best school clothes to their third best play clothes.
[ترجمه ترگمان]این دو دختر از بهترین لباس های مدرسه خود برای سومین بازی خود در حال تغییر بودند
[ترجمه گوگل]دو دختر از لباس دوم لباس های مدرسه خود را به بهترین لباس های بازی خود تغییر دادند

12. Others were less ready to settle for second best.
[ترجمه ترگمان]بقیه آماده بودند تا برای دومین بار به بهترین شکل زندگی کنند
[ترجمه گوگل]دیگران کمتر آماده بودند تا برای دومین بار به توافق برسند

13. We shouldn't have to settle for second best.
[ترجمه ترگمان]ما نباید برای دومین بار با هم کنار بیایم
[ترجمه گوگل]ما نباید مجبور باشیم که برای دومین بار به توافق برسیم

14. We liked it second best, but it tasted too much like bread for many kids.
[ترجمه ترگمان]ما دومین بار از آن لذت بردیم، اما مزه نان برای بسیاری از بچه ها را چشید
[ترجمه گوگل]ما آن را دومین بهترین را دوست داشتیم، اما برای بسیاری از بچه ها خیلی شبیه نان بود

15. The second best is under the watchful eye or with the help of a relative.
[ترجمه ترگمان]بهترین حالت زیر چشم مراقب یا با کمک یک خویشاوند است
[ترجمه گوگل]بهترین دوم زیر چشم مراقبتی یا با کمک یک نسل است

پیشنهاد کاربران

انتخاب دوم
بهینه دوم

به خوبیه بهترین نیست ، چیزی که واقعا می خواین نیست

کسی یا چیزی که یک کم با بهترین بودن فاصله داره

بَدَل، کپیِ برابر با اصل، اولویّت دوم

انتخاب دوم
اولویت دوم


کلمات دیگر: