کلمه جو
صفحه اصلی

adroitly


بزرنگی، بزیرکی، بمهارت

انگلیسی به فارسی

باهوش


انگلیسی به انگلیسی

• nimbly, dexterously; skillfully, adeptly

جملات نمونه

1. He adroitly avoided answering my questions.
[ترجمه ترگمان]او از جواب دادن به سوال های من خودداری می کرد
[ترجمه گوگل]او صادقانه از پاسخ به سوالات من اجتناب کرد

2. He adroitly slipped the money into his pocket.
[ترجمه ترگمان]پول را ماهرانه در جیبش گذاشت
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه پول را به جیبش انداخت

3. She adroitly avoided the question.
[ترجمه ترگمان]او از این سوال طفره رفته بود
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه از این سوال اجتناب کرد

4. Changeable today market asks with be core adroitly.
[ترجمه ترگمان]بازار امروز با مهارت هسته ای می خواهد
[ترجمه گوگل]امروز بازار قابل تغییر می کند و با هسته ی دلسوزانه می پرسد

5. He piloted the car adroitly through the traffic.
[ترجمه ترگمان]او با مهارت اتومبیل را در ترافیک حرکت داد
[ترجمه گوگل]او ماشین را به طرز وحشیانه ای از طریق ترافیک خلبان کرد

6. Using datawindow adroitly is important for a PowerBuilder programmer.
[ترجمه ترگمان]استفاده از datawindow datawindow برای یک برنامه نویس PowerBuilder مهم است
[ترجمه گوگل]استفاده از Datawindow adroitly برای برنامه نویس PowerBuilder مهم است

7. She masters already adroitly small the method of loan, and be very happy with it.
[ترجمه ترگمان]او پیش از این روش وام را با زیرکی به کار می برد و از آن بسیار راضی خواهد بود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر از روش وام کوچک استفاده می کند و با آن بسیار خوشحال می شود

8. He handled the situation adroitly.
[ترجمه ترگمان]او موضوع را ماهرانه کنترل کرد
[ترجمه گوگل]او وضعیت را به طرز شگفت انگیزی رفتار کرد

9. Lady Clanranald returned to Nunton, where she kept Captain Ferguson busy, adroitly evading all questions as to where she had been.
[ترجمه ترگمان]لیدی بروتن دوباره به Nunton برگشت، جایی که سروان فرگوسن سرش شلوغ بود، از همه سوال هایی که کرده بود طفره رفت
[ترجمه گوگل]خانم کلانرالد به نونتون بازگشت، جایی که او کاپیتان فرگوسن مشغول نگه داشتن، به طرز وحشیانه ای از همه سوالات در مورد جایی که او بود جلوگیری می کند

10. Bush has become embroiled in destructive skirmishing at home even as his aides maneuver adroitly to avoid pointless battles abroad.
[ترجمه ترگمان]بوش حتی به هنگام مانور دادن دستیاران خود با زیرکی برای اجتناب از نبرده ای بی هدف در خارج از کشور درگیر درگیری های مخرب در خانه شده است
[ترجمه گوگل]بوش در حیرت انگیز مخرب در داخل خانه، حتی به عنوان حامیان کمک خود را به طرز وحشیانه ای برای جلوگیری از بی اهمیت جنگ در خارج از کشور وارد شده است

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. He exploited the space in an echo sonata for three violins by Marini, a charming interlude, adroitly dispatched.
[ترجمه ترگمان]او از فضا در یک سونات انعکاسی برای سه ویولون با مارینی، یک interlude دلربا که با زیرکی ارسال می شد، بهره برداری می کرد
[ترجمه گوگل]او از فضا در یک سونات اکو برای سه ویولون توسط ماریینی استفاده می کرد، یک تعویض جذاب، به طرز محسوسی فرستاده شد

13. He welcomed changes in the life of the University and of the Department in adroitly phrased verse and limericks.
[ترجمه ترگمان]وی از تغییرات در زندگی دانشگاه و دانشکده با مهارت به عنوان اشعار و limericks استقبال کرد
[ترجمه گوگل]او از تغییرات در زندگی دانشگاه و اداره، از آیه و عبارات عجیب و غریب سخن می گوید

14. As we ate mushrooms and lima beans, our questioning resumed. Chou replied adroitly.
[ترجمه ترگمان]وقتی قارچ و لوبیا رو خوردیم سوال ما دوباره شروع شد Chou در جواب گفت:
[ترجمه گوگل]همانطور که قارچها و لوبیا را می خوردیم، پرسش ما از سر گرفته شد چو پاسخ داد:

15. The waitress passes a fine menu to Molly who orders dishes adroitly.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت غذای خوبی برای مالی به مالی می دهد که با مهارت دستور غذا می دهد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت منلی خوب را به Molly منتقل می کند که غذاهای دلخواه را سفارش می دهد

پیشنهاد کاربران

با مهارت
با زیرکی
با زبردستی

( In handeling situations )
Skillfully
Cleverly
Soursefulnessly
She joggled adroitly her married life and career


کلمات دیگر: