کلمه جو
صفحه اصلی

allusion


معنی : اشاره، کنایه، گریز
معانی دیگر : تلمیح، رمز، ایما و اشاره، تلویح، اغفال

انگلیسی به فارسی

گریز، اشاره، کنایه، اغفال


تقلید، اشاره، کنایه، گریز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an indirect reference to or mention of something.
مترادف: hint, mention, reference
مشابه: citation, glance, quotation, suggestion

- During the debate, the candidate made several allusions to supposed wrongdoing on the part of his opponent.
[ترجمه ترگمان] در طی این مناظره، نامزد چندین کنایه از خطاکاری در بخشی از رقیب خود ایجاد کرد
[ترجمه گوگل] در طی این بحث، کاندیدای چندین اظهار نظر را مطرح کرد که تخلف از سوی حریف خود را در بر دارد
- The poem contained many allusions to Biblical passages.
[ترجمه ترگمان] این شعر حاوی اشارات بسیاری به آیات کتاب مقدس بود
[ترجمه گوگل] شعر حاوی بسیاری از اشاره به نقل و انتقال کتاب مقدس است

• hint, intimation
an allusion to something is an indirect or vague reference to it.

مترادف و متضاد

indirect reference; hint


اشاره (اسم)
slur, inkling, action, gesture, mention, hint, indication, allusion, warning, innuendo, suggestion, manifest, ensign, beck, symbol, gest, insinuation, referral

کنایه (اسم)
allegory, allusion, innuendo, quip, metonymy, metaphor, quibble, jest, squib, dig, lampoon, metonym

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

Synonyms: casual remark, charge, citation, connotation, denotation, figure of speech, implication, imputation, incidental mention, indication, inference, innuendo, insinuation, intimation, mention, play on words, quotation, remark, statement, suggestion


Antonyms: reality


جملات نمونه

1. any allusion to her age offends her
هرگونه کنایه درباره ی سنش او را می رنجاند.

2. She was made uncomfortable by his veiled allusion to the previous night.
[ترجمه ترگمان]از اشاره veiled به شب گذشته ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او توسط شباهت عجیب و غریب خود به شب قبل، ناخوشایند بود

3. The committee made no allusion to the former President in its report.
[ترجمه ترگمان]این کمیته هیچ اشاره ای به رئیس جمهور سابق در گزارش خود نکرد
[ترجمه گوگل]این کمیته در گزارش خود هیچ اشاره ای به رئیس جمهور پیشین نداشت

4. His statement was seen as an allusion to the recent drug-related killings.
[ترجمه ترگمان]بیانیه او به عنوان کنایه به قتل های اخیر مرتبط با مواد مخدر دیده شده است
[ترجمه گوگل]بیانیه او به عنوان یک اشاره به قتل های اخیر مرتبط با مواد مخدر دیده می شود

5. Her poetry is full of obscure literary allusion.
[ترجمه ترگمان]poetry پر از کنایه ادبی است
[ترجمه گوگل]شعر او پر از مبهم تقلید ادبی است

6. The title is per-haps an allusion to AIDS.
[ترجمه ترگمان]این عنوان ممکن است کنایه به ایدز باشد
[ترجمه گوگل]این عنوان به معنای آلودگی به ایدز است

7. He made an allusion to a secret plan in his speech.
[ترجمه ترگمان]او اشاره ای به نقشه پنهانی در کلامش کرد
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود با یک برنامه مخفی مخالفت کرد

8. Richardsonian Principle, the, allusion to the fact that Samuel Richardson's novels are all epistolary in form.
[ترجمه ترگمان]اصل Richardsonian، اصل، کنایه به این حقیقت است که رمان های ساموئل ریچاردسون به شکل epistolary در جریان هستند
[ترجمه گوگل]اصل Richardsonian، اشاره به این واقعیت است که رمانهای ساموئل ریچاردسون در قالب کلیسای مسیحی هستند

9. Less direct forms of allusion are practised in different sections of society.
[ترجمه ترگمان]شکل کم تر مستقیمی از کنایه در بخش های مختلف جامعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]اشکال سرچشمه الهی کمتر در بخش های مختلف جامعه مورد استفاده قرار می گیرد

10. It provides a basis of fuller understanding of allusion, implication and inference.
[ترجمه ترگمان]این یک اساس درک کامل تر از کنایه، مفهوم و استنباط را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این یک مبنایی برای درک کامل از الهام، پیروی و نتیجه گیری است

11. The committee made no allusion to the former President in its final conclusions.
[ترجمه ترگمان]این کمیته هیچ اشاره ای به رئیس جمهور پیشین در آخرین نتیجه گیری خود نکرد
[ترجمه گوگل]این کمیته در نتیجه نهایی خود هیچ اشاره ای به رییس جمهور سابق نکرد

12. The allusion to clouds is anything but fortuitous, emphasizing as it does the link between the sound of drums and thunder.
[ترجمه ترگمان]اشاره به ابرها چیزی غیر از اتفاقی است که بر ارتباط بین صدای طبل ها و رعد تاکید می کند
[ترجمه گوگل]اشاره به ابرها چیزی جز تصادفی نیست، تاکید بر اینکه ارتباط بین صدای درام و رعد و برق وجود دارد

13. The whole thing seethed, illusion and allusion swinging from branch to branch like gibbons in the treetops.
[ترجمه ترگمان]همه چیز لبریز از پندار و پندار و کنایه از شاخه ای به شاخه درختی در نوک درختان بود
[ترجمه گوگل]همه چیز در حال چرخش، توهم و سرگیجه از شاخه به شاخه مانند gibbons در درختان است

14. He probably intended it as an exact classical allusion.
[ترجمه ترگمان]احتمالا قصد داشت که آن را به عنوان یک اشاره دقیق کلاسیک تلقی کند
[ترجمه گوگل]او احتمالا آن را به عنوان تقلید دقیق کلاسیک در نظر گرفت

15. A little literary allusion, for another.
[ترجمه ترگمان]یک کنایه ادبی، برای دیگری
[ترجمه گوگل]یک یادگاری ادبی برای یک دیگر

Sa'di's works contain allusions to Ferdowsi.

آثار سعدی حاوی اشاراتی به فردوسی است.


Any allusion to her age offends her.

هرگونه کنایه درباره‌ی سنش او را می‌رنجاند.


پیشنهاد کاربران

تلمیح

ارجاع

ایهام

آنَکِش.
آنکیدن.


کلمات دیگر: