1. matter is dilated by heat
ماده در اثر گرما منبسط می شود.
2. The medicine dilated the blood vessels.
[ترجمه ترگمان] دارو رگه ای خونی رو باز کرده
[ترجمه گوگل]این دارو عروق خونی را گسترش داد
3. The cat's eyes dilated in the darkness.
[ترجمه ترگمان]چشمان گربه در تاریکی گشاد شد
[ترجمه گوگل]چشم گربه در تاریکی گسترش یافت
4. Her eyes dilated with terror.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از وحشت فراخ شد
[ترجمه گوگل]چشمان او با ترس و وحشت گشوده شد
5. Her eyes dilated with horror at what she had done.
[ترجمه ترگمان]از کاری که کرده بود، چشمانش از وحشت گشاد شد
[ترجمه گوگل]چشمان او در آنچه که انجام داده بود، وحشت زده شد
6. The horse dilated its nostrils.
[ترجمه ترگمان]اسب بینی اش را فراخ کرد
[ترجمه گوگل]اسب آن را سوراخ کرد
7. He dilated upon their heroism.
[ترجمه ترگمان]از قهرمانی خود فراخ شده بود
[ترجمه گوگل]او بر قهرمانی خود تکیه کرد
8. Ultrasound did not show dilated intrahepatic bile ducts.
[ترجمه ترگمان]سونوگرافی ducts مجرای صفرا رو نشون نداد
[ترجمه گوگل]سونوگرافی نشان داد که مجاری صفراوی داخل شکمی وجود دارد
9. Her eyes dilated with fear.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از ترس گشاد شد
[ترجمه گوگل]چشمان او با ترس سست شد
10. It is possible that a dilated colon would generate only very low amplitude contractions that are not distinguished during manometric studies.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که یک کلون dilated تنها انقباضات دامنه بسیار پایینی را تولید کند که در طول مطالعات manometric متمایز نیستند
[ترجمه گوگل]ممکن است که یک کولون رقیق شده، تنها انقباضات دامنه کم را ایجاد کند که در طول مطالعات مانومتریک مشخص نیست
11. The remote observer measures time intervals to be dilated and light to be red shifted.
[ترجمه ترگمان]ناظر از راه دور فواصل زمانی را اندازه گیری می کند تا گشاد شده و نور منتقل شود
[ترجمه گوگل]ناظر از راه دور، فواصل زمانی را که باید انعکاس داده شود، اندازه گیری می کند و نور به رنگ قرمز تغییر می کند
12. Her left pupil is horribly dilated and blood trickles from one nostril and her hair.
[ترجمه ترگمان]مردمک چپش به طرز وحشتناکی گشاد شده و خون از یک سوراخ و موهایش چکه می کند
[ترجمه گوگل]دانش آموز سمت چپ او به طرز وحشیانه ای گسترش یافته و خون از یک سوراخ بینی و موهایش سرازیر می شود
13. The cat dilated its eyes.
[ترجمه ترگمان]گربه چشمانش را فراخ کرد
[ترجمه گوگل]گربه چشمانش را باز کرد
14. Her pupils were dilated.
[ترجمه ترگمان]مردمک هاش گشاد شده بودن
[ترجمه گوگل]شاگردانش انباشته شده بودند