1. He confronted his childhood trauma and tried to exorcise the pain.
[ترجمه ترگمان]او با ضربه روحی دوران کودکی اش روبرو شد و تلاش کرد که درد را از خود براند
[ترجمه گوگل]او با آسیب های دوران کودکی مواجه شد و سعی کرد درد را تحمل کند
2. A priest was called in to exorcise the ghost.
[ترجمه ترگمان]یه کشیش بهش زنگ زد تا روح رو تطهیر کنه
[ترجمه گوگل]یک کشیش به نام روحانی مجبور شده بود که این روح را تخریب کند
3. It will take a long time to exorcise the memory of the accident.
[ترجمه ترگمان]این کار مدتی طول می کشد تا خاطره آن حادثه را از قلب خود بیرون براند
[ترجمه گوگل]طول می کشد تا حافظه تصادف را از بین ببرد
4. So I can exorcise it with the scalpel of language.
[ترجمه ترگمان]پس من می توانم آن را با استفاده از چاقوی جراحی قلب از آن بیرون بکشم
[ترجمه گوگل]بنابراین من می توانم آن را با اسکنر زبان بیاموزم
5. Then there was an attempt to exorcise poor Amy's unquiet spirit.
[ترجمه ترگمان]بعد سعی کردم که روح بی قرار امی بیچاره را تطهیر کنم
[ترجمه گوگل]سپس یک تلاش برای تحقق روحیه بی کفایتی امی وجود داشت
6. It did not exorcise demons, for those who truly understand the game of basketball realize that no real demons existed.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که واقعا این بازی را درک می کنند که هیچ شیطانی واقعی وجود ندارد، آن را تطهیر نکرد
[ترجمه گوگل]این شیاطین را تحقیر نکرد، زیرا کسانی که واقعا بازی بسکتبال را درک می کنند می فهمند که هیچ شیاطین واقعی وجود ندارد
7. This paper has probed into the relativity of Exorcise, Shaman and Yoga with prehistorical culture origin and psychological and physical healing.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در زمینه نسبیت of، Shaman و یوگا با منشا فرهنگی prehistorical و شفا فیزیکی و فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این مقاله با توجه به نسبیت Exorcise، شامان و یوگا با منشا فرهنگ پیشا تاریخی و بهبودی روانی و فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است
8. And I write, hoping to exorcise some frustration.
[ترجمه ترگمان]و من می نویسم، به امید این که برخی از نا امیدی را دفع کنیم
[ترجمه گوگل]و من می نویسم، امیدوارم برخی از سرخوردگی ها را از بین ببریم
9. The rite of dancing to exorcise demons will soon be held in the temple.
[ترجمه ترگمان]مراسم رقص برای آن که آن موجودات شیطانی را تطهیر کنند به زودی در معبد حبس خواهند شد
[ترجمه گوگل]به زودی در معابد برگزار می شود که رقصیدن برای فراموشی شیاطین
10. Exorcise is a kind of traditional folk religious dance for sacrifice, which accumulates profound historical connotation.
[ترجمه ترگمان]exorcise نوعی رقص مذهبی سنتی برای قربانی کردن است که معنای عمیق تاریخی را جمع می کند
[ترجمه گوگل]Exorcise یک نوع رقص مذهبی سنتی مردم برای قربانی است که تاریخچه عمیق تاریخی را تجمع می دهد
11. The fireworks origin the initial agent, is for exorcise by the ghost, drives only if standard.
[ترجمه ترگمان]منشا این وسایل، عامل اولیه آن است که تنها در صورتی که استاندارد باشد، آن را می راند
[ترجمه گوگل]آتش بازی منشا عامل اولیه است، برای تحریک توسط ارواح، تنها در صورتی که استاندارد باشد
12. He could not exorcise the memory of his past misdeeds.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خاطرات گذشته گذشته اش را تطهیر کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند حافظه از بدبختیهای گذشته خود را بیفزاید
13. Cast out devils. Jesus didn't Exorcise all Israelis.
[ترجمه ترگمان]شیاطین رو بیرون کن مسیح همه اسرائیلی ها را انکار نکرد
[ترجمه گوگل]شیاطین را بیرون بکش عیسی تمام اسرائیلیان را از بین نبرد
14. It was clear that whatever demons he'd tried to exorcise were still present and squirming inside his head.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که هر شیطانی که او سعی کرده بود آن را تطهیر کند، هنوز در سرش موج می زد و پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]واضح بود که هر گونه شیاطین که او سعی می کرد بی گناه باشد، همچنان در حال حاضر وجود دارد و در داخل سرش تکان می خورد