1. reproductive devices
دستگاه های آواپخش
2. reproductive industries
صنایع بازفرآور
3. reproductive organs
اندام های تناسلی
4. Not all doctors truly understand the reproductive cycle.
[ترجمه ترگمان]همه پزشکان واقعا چرخه تولید مثل را درک نمی کنند
[ترجمه گوگل]همه پزشکان واقعا چرخه تولید مثل را درک نمی کنند
5. The male reproductive organs are exterior to the body.
[ترجمه ترگمان]اندام های تولید مثلی نر در خارج از بدن قرار دارند
[ترجمه گوگل]اندام های تولید مثل مردان بیرون بدن هستند
6. Extra doses of the hormone caused the animals' reproductive organs to develop sooner than usual.
[ترجمه ترگمان]دوزهای اضافی هورمون، اعضای تولید مثل حیوانات را به وجود می آورد که زودتر از حد معمول رشد کنند
[ترجمه گوگل]دوزهای اضافی از هورمون باعث شده اند که اندام های تولید مثل حیوانات دیرتر از حد معمول رشد کنند
7. The book deals with the reproductive biology of the buffalo.
[ترجمه ترگمان]کتاب با زیست شناسی تولید مثل بوفالو سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این کتاب به زیست شناسی باروری بوفالو مربوط می شود
8. This seasonal decline in reproductive success is yet another factor in the pied flycatcher's bigamous mating system.
[ترجمه ترگمان]این کاهش فصلی در موفقیت زاد و ولد یک عامل دیگر در سیستم جفت گیری pied flycatcher است
[ترجمه گوگل]این کاهش فصلی موفقیت تولید مثل یکی دیگر از عواملی است که در سیستم جفت گیری بیگموئید فلفل دلمه ای وجود دارد
9. Not so: traditional breeders must operate within the reproductive boundaries that define species.
[ترجمه ترگمان]اینطور نیست: پرورش دهندگان سنتی باید درون مرزه ای تولید مثل تعریف کنند که گونه ها را تعریف می کنند
[ترجمه گوگل]نهاد های سنتی نباید در مرزهای تولید مثل که گونه ها را تعریف می کنند، عمل کنند
10. And the most formidable threats to reproductive destiny that a human individual faces come from other human individuals.
[ترجمه ترگمان]و جدی ترین تهدیدها علیه سرنوشت باروری که یک فرد انسانی با آن مواجه است از افراد بشر دیگر است
[ترجمه گوگل]و تهدیدات سخت تر برای سرنوشت تولید مثل که فرد فردی با آن روبرو است از دیگر افراد انسانی است
11. In contrast, the Genetic Supermarket promotes individual reproductive choice.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، سوپرمارکت ژنتیک می تواند انتخاب تولید مثل فردی را ترویج کند
[ترجمه گوگل]در مقابل، سوپرمارکت ژنتیک، انتخاب فردی باروری را ترویج می دهد
12. These criteria connote reproductive heterosexuality, and male-, middle-class-dominated employment.
[ترجمه ترگمان]این معیارها هم دلالت بر جذب باروری، و اشتغال مردانه دارند
[ترجمه گوگل]این معیارها به معنای دگرگونی باروری و اشتغال والدین و طبقه متوسط است
13. Are women getting education and treatment for reproductive tract infections?
[ترجمه ترگمان]آیا زنان در حال تحصیل و درمان برای عفونت های دستگاه تناسلی هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا زنان برای درمان عفونت های دستگاه تناسلی از تحصیل و درمان استفاده می کنند؟
14. To what extent its reproductive strategies emphasize such altruism depends on the pay-off of such strategies in terms of inclusive fitness.
[ترجمه ترگمان]استراتژی های باروری تا چه حد بر چنین نوع دوستی تاکید دارند بستگی به پرداخت چنین استراتژی هایی از نظر تناسب جامع دارد
[ترجمه گوگل]تا چه اندازه استراتژی های باروری آن تاکید بر چنین نوع دوستی را بستگی به پرداخت چنین استراتژیک از لحاظ آمادگی فراگیر دارد
15. The reproductive systems consist of filamentous tubes.
[ترجمه ترگمان]سیستم های تولید مثل لوله filamentous هستند
[ترجمه گوگل]سیستم های تولید مثل شامل لوله های رشته ای است