(با فعل مفرد)، (دانش روش های قوی کردن حافظه) یادافزایی، یاد افزاشناسی، روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی، دارگونه حافظ ومادر خدایان شعر وادب
mnemonics
(با فعل مفرد)، (دانش روش های قوی کردن حافظه) یادافزایی، یاد افزاشناسی، روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی، دارگونه حافظ ومادر خدایان شعر وادب
انگلیسی به فارسی
روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی، دارگونه حافظ ومادر خدایان شعر وادب
مننژیت
انگلیسی به انگلیسی
• principles and strategies of memory
جملات نمونه
1. Systematic mnemonics is the use of the same notation for a given topic wherever that topic occurs.
[ترجمه ترگمان]mnemonics سیستماتیک استفاده از همان نماد برای یک موضوع خاص در هر جایی که موضوع اتفاق می افتد است
[ترجمه گوگل]علائم سیستماتیک استفاده از نشانه های مشابه برای یک موضوع معین هر کجا که موضوع رخ می دهد
[ترجمه گوگل]علائم سیستماتیک استفاده از نشانه های مشابه برای یک موضوع معین هر کجا که موضوع رخ می دهد
2. Deliberate mnemonics are devices which help the user to remember and recall the notation for given subjects.
[ترجمه ترگمان]mnemonics عمدی دستگاه هایی هستند که به کاربر کمک می کنند به خاطر داشته باشند و نماد گذاری برای سوژه های داده شده را به یاد بیاورند
[ترجمه گوگل]مننژیک های متداول دستگاه هایی هستند که کاربر را به یاد می آورند و یادداشت های مربوط به موضوعات داده شده را به یاد می آورند
[ترجمه گوگل]مننژیک های متداول دستگاه هایی هستند که کاربر را به یاد می آورند و یادداشت های مربوط به موضوعات داده شده را به یاد می آورند
3. The mnemonics used in the Relationships Listing map on to the text strings used within a module header.
[ترجمه ترگمان]The مورد استفاده در نقشه روابط در فهرست متن مورد استفاده در سرصفحه پیمانه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]مونیتونیک در Map Listing Relationships به رشته های متن استفاده شده در هدر واحد ماژول استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مونیتونیک در Map Listing Relationships به رشته های متن استفاده شده در هدر واحد ماژول استفاده می شود
4. However, the mnemonics are not necessary for a complete automated analysis.
[ترجمه ترگمان]با این حال، mnemonics برای یک آنالیز خودکار کامل ضروری نیستند
[ترجمه گوگل]با این حال، مننونیک برای تجزیه و تحلیل کامل خودکار لازم نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، مننونیک برای تجزیه و تحلیل کامل خودکار لازم نیست
5. Yet mnemonics is largely ignored in language learning materials and language teaching manuals.
[ترجمه ترگمان]با این حال mnemonics عمدتا در دستورالعمل های یادگیری زبان و راهنماهای آموزش زبان نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، منگنز در مواد یادگیری زبان و دستورالعمل های آموزش زبان به شدت نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، منگنز در مواد یادگیری زبان و دستورالعمل های آموزش زبان به شدت نادیده گرفته می شود
6. Mnemonics are made up of letter to represent the operation code.
[ترجمه ترگمان]Mnemonics برای نشان دادن کد عملیات از کاغذ تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]منگنز از نامه برای نشان دادن کد عملیاتی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]منگنز از نامه برای نشان دادن کد عملیاتی تشکیل شده است
7. Mnemonics is important in learning English.
[ترجمه ترگمان]Mnemonics در یادگیری زبان انگلیسی مهم است
[ترجمه گوگل]مننژیت در یادگیری انگلیسی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]مننژیت در یادگیری انگلیسی بسیار مهم است
8. Research shows mnemonics plays a primary role in knowledge acquisition, especially in language learning.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهند که mnemonics نقش اساسی در فراگیری دانش، به خصوص در یادگیری زبان بازی می کند
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که مننژیک نقش مهمی در کسب دانش دارد، به ویژه در یادگیری زبان
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که مننژیک نقش مهمی در کسب دانش دارد، به ویژه در یادگیری زبان
9. Grasping scientific mnemonics is important for improving learning efficiency and memory.
[ترجمه ترگمان]mnemonics علمی Grasping برای بهبود کارایی یادگیری و حافظه مهم است
[ترجمه گوگل]ممانعت های علمی علمی برای بهبود کارایی یادگیری و حافظه مهم است
[ترجمه گوگل]ممانعت های علمی علمی برای بهبود کارایی یادگیری و حافظه مهم است
10. Research mnemonics plays a primary role in knowledge acquisition, especially in language learning.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات mnemonics نقش اصلی در فراگیری دانش، به خصوص در یادگیری زبان بازی می کند
[ترجمه گوگل]منگنز تحقیق نقش مهمی در کسب دانش، به ویژه در یادگیری زبان دارد
[ترجمه گوگل]منگنز تحقیق نقش مهمی در کسب دانش، به ویژه در یادگیری زبان دارد
11. Even though an assembly language consists of recognizable mnemonics and meaningful words, it's not easy to program in. It is referred to as a "low-level language".
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه یک زبان اسمبلی متشکل است از کلمات قابل تشخیص و کلمات معنی دار، برنامه در آن آسان نیست از آن به عنوان \"زبان سطح پایین\" یاد می شود
[ترجمه گوگل]حتی اگر یک زبان مونتاژ شامل مونیتورهای قابل تشخیص و کلمات معنی دار باشد، برنامه آسان نیست آن را به عنوان 'زبان سطح پایین' نامیده می شود
[ترجمه گوگل]حتی اگر یک زبان مونتاژ شامل مونیتورهای قابل تشخیص و کلمات معنی دار باشد، برنامه آسان نیست آن را به عنوان 'زبان سطح پایین' نامیده می شود
12. Mnemonics are not optional.
[ترجمه ترگمان]Mnemonics اختیاری نیستند
[ترجمه گوگل]مننژیت اختیاری نیست
[ترجمه گوگل]مننژیت اختیاری نیست
13. Button icons, a default button, HTML in a button, and button mnemonics.
[ترجمه ترگمان]شمایل های دکمه، یک دکمه پیش فرض، HTML در یک دکمه و دکمه mnemonics را فشار دهید
[ترجمه گوگل]آیکون های دکمه، یک دکمه پیش فرض، HTML در یک دکمه و دکمه های مونیتونیک
[ترجمه گوگل]آیکون های دکمه، یک دکمه پیش فرض، HTML در یک دکمه و دکمه های مونیتونیک
14. Soon, assembly language was invented. It maps machine instructions to human - readable mnemonics, as ADD and MOV.
[ترجمه ترگمان]به زودی زبان اسمبلی اختراع شد آن دستورالعمل های ماشین را به mnemonics قابل خواندن برای انسان، به عنوان ADD و MOV نگاشت می کند
[ترجمه گوگل]به زودی، زبان مونتاژ اختراع شد این دستورالعمل های ماشین را به مننیت انسانی قابل خواندن، به عنوان ADD و MOV می نویسد
[ترجمه گوگل]به زودی، زبان مونتاژ اختراع شد این دستورالعمل های ماشین را به مننیت انسانی قابل خواندن، به عنوان ADD و MOV می نویسد
پیشنهاد کاربران
یادیار ها
نمونیک
نمونیک
کلمات دیگر: