کلمه جو
صفحه اصلی

ruse


معنی : نیرنگ، حیله، خدعه، مکر
معانی دیگر : ترفند، کلک، فند، دستان، آورند، نیرنک

انگلیسی به فارسی

حیله، نیرنک، مکر، خدعه


زنگ زدن، نیرنگ، خدعه، حیله، مکر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a trick, pretense, or diversion intended to deceive or mislead.
مترادف: deceit, deception, device, dodge, gimmick, hoax, ploy, pretense, sham, stratagem, subterfuge, trick, wile
مشابه: artifice, chicanery, curve, shift

- They made up a ruse to keep him away from the house before the surprise party.
[ترجمه ترگمان] آن ها برای اینکه او را از خانه دور نگه دارند، قبل از جشن غافلگیر کننده، او را از خانه دور نگه داشتند
[ترجمه گوگل] آنها یک زنگ زدند تا او را از خانه دور کنند تا حزب شگفت انگیز

• trick, stratagem, scheme
a ruse is an action or plan which is intended to deceive someone; a formal word.

مترادف و متضاد

نیرنگ (اسم)
art, craft, artifice, deception, trap, trick, trickery, ruse, witchcraft

حیله (اسم)
illusion, foul, craft, cunning, deftness, wile, deception, deceit, fraud, evasion, trick, ruse, humbug, gaff, imposture, gimmick, guile, monkeyshine, slyness

خدعه (اسم)
cunning, craftiness, wile, deceit, trick, ruse

مکر (اسم)
wile, ruse, imposture, guile

trick, deception


Synonyms: angle, artifice, blind, booby trap, curveball, deceit, device, dodge, feint, gambit, game, game plan, gimmick, hoax, imposture, jig, maneuver, ploy, scenario, sham, shenanigans, shift, stratagem, stunt, subterfuge, switch, twist, wile


جملات نمونه

1. her ruse failed
ترفند او کارگر نشد.

2. Agnes tried to think of a ruse to get Paul out of the house.
[ترجمه ترگمان]اگنس سعی کرد به یک حیله فکر کند که پل را از خانه بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]آگنز سعی کرد تا پولس را از خانه خارج کند

3. The children thought of a clever ruse to get their mother to leave the house so they could get ready for her surprise.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به حیله زیرکانه فکر می کردند تا مادرشان را از خانه بیرون کنند تا بتوانند او را غافلگیر کنند
[ترجمه گوگل]کودکان تصور زشتی هوشمندانه داشتند تا مادرشان خانه را ترک کنند تا بتوانند برای شگفتی آماده شوند

4. The attack may merely be a ruse by the enemy to distract our forces.
[ترجمه ترگمان]این حمله ممکن است صرفا یک حیله توسط دشمن برای منحرف کردن حواس نیروهای ما باشد
[ترجمه گوگل]این حمله فقط می تواند یک دشمن باشد تا بتواند نیروهای ما را از بین ببرد

5. I saw through your little ruse from the start.
[ترجمه ترگمان]از همون اول، از اون حیله کوچیکت دیدم
[ترجمه گوگل]من از طریق زنگ کوچک خودم از ابتدا دیدم

6. It is now clear that this was a ruse to divide them.
[ترجمه ترگمان]حالا واضح است که این حیله است که آن ها را به هم تقسیم کنیم
[ترجمه گوگل]اکنون روشن است که این یک اشتباه بود که آنها را تقسیم کند

7. Demonstrating parental behaviour towards infants may be a ruse by which low-ranking males are able to gain mating opportunities.
[ترجمه ترگمان]رفتار والدین نسبت به نوزادان ممکن است نیرنگی باشد که در آن مردان با رتبه پایین قادر به دستیابی به فرصت های جفت گیری هستند
[ترجمه گوگل]نشان دادن رفتار والدین نسبت به نوزادان ممکن است یک اشتباه باشد که توسط مردان نابینا قادر به ایجاد فرصت های همپوشانی هستند

8. Federal legislation attacking Mormon polygamy served as a ruse for completing the absorption of the Mormon religious state into the Union.
[ترجمه ترگمان]قانون فدرال که به فرقه مورمون ها حمله کرد به عنوان یک نیرنگ برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه عمل کرد
[ترجمه گوگل]قوانین فدرال در حمله به پلیگماهایی مورمون به عنوان یک سوء تفاهم برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه خدمت می کردند

9. It was just a ruse to get what I wanted!
[ترجمه ترگمان]فقط یه حیله بود تا چیزی رو که می خواستم بدست بیارم
[ترجمه گوگل]این فقط یک زاویه برای دریافت آنچه که من می خواستم!

10. He no longer carried on the ruse of going up to the swimming pool every day.
[ترجمه ترگمان]او دیگر به این حیله متوسل نشده بود که هر روز به استخر شنا برود
[ترجمه گوگل]او دیگر هیچ وقت از رفتن به استخر سر باز نمی ماند

11. He wore a fake mustache in a ruse to conceal his identity.
[ترجمه ترگمان]اون یه سبیل مصنوعی داشت که هویتش رو مخفی کنه
[ترجمه گوگل]او یک سبیل جعلی را در آغوش گرفت تا هویت او را پنهان کند

12. The ruse fell apart when Kennedy contacted the supposed letter writers after the sentencing to thank them for their interest.
[ترجمه ترگمان]این حقه زمانی قطع شد که کندی با نویسندگان نامه که قرار بود از آن ها تشکر کند، تماس گرفت تا از آن ها به خاطر منافع آن ها تشکر کند
[ترجمه گوگل]پس از محکوم شدن، کندی با نویسنده نامه های احتمالی تماس گرفت و از آنها تشکر کرد

13. She asked to use the telephone as a ruse to enter the house.
[ترجمه ترگمان]او از تلفن برای وارد شدن به خانه از تلفن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از تلفن خواسته بود که به خانه وارد شود

14. Nor is subversion the ruse of power.
[ترجمه ترگمان]از این که این حیله متوسل به قدرت شود، خود را از دست نداده است
[ترجمه گوگل]نابودی قدرت زلزله نیز نیست

15. The perverted originality of Iago's ruse, now linked to a cause, thereby loses its lurid gleam.
[ترجمه ترگمان]اختراع perverted حیله Iago که حالا به یک هدف متصل شده بود، برق lurid را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]منحرفی منحرف از زنگ یاهو، که در حال حاضر به یک علت مرتبط است، از این طریق سبب ظلم و ستم او می شود

Her ruse failed.

ترفند او کارگر نشد.


پیشنهاد کاربران

ترفند، نیرنگ،
a deceptive maneuver ( especially to avoid capture )

an action intended to deceive someone
a trick
ploy
scheme

حقه
فریب
مکر و حیله
دسیسه ( نقشه - دروغ )


Ruse ( noun ) = حیله٬ حقه، نیرنگ، دسیسه

مثال:
It was just a ruse to distract her while his partner took the money.
این فقط یک حقه بود تا وقتی دوستش پول را بر می دارد متوجه نشود ( حواسش پرت شود ) .

فریب
حیله
نیرنگ
حقه


کلمات دیگر: