1. soppy weather
هوای بارانی
2. 'She's just a soppy girl,' said her youngest brother.
[ترجمه ترگمان]برادر کوچکش گفت: اون فقط یه دختر soppy
[ترجمه گوگل]جوانترین برادرش گفت: 'او فقط یک دختر کوچک است '
3. Some people are really soppy about their pets.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم واقعا در مورد حیوانات اهلی شون ترسو هستن
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم واقعا در مورد حیوانات خانگی خود سوپ می زنند
4. Enjoy apple pie, Cheap Trick and soppy melancholy?
[ترجمه ترگمان]از پای سیب لذت ببرید \"تریک\"، \"تریک\" و \"soppy\"؟
[ترجمه گوگل]لذت بردن از سیب سیب، فریب ارزان و ملینوس کوپلی؟
5. She never tired of listening to soppy love songs.
[ترجمه ترگمان]هرگز از گوش دادن به آهنگ های عاشقانه soppy خسته نمی شد
[ترجمه گوگل]او هرگز از گوش دادن به آهنگ های عاشقانه خسته نشد
6. She's soppy about dogs.
[ترجمه ترگمان]درباره سگ ها soppy
[ترجمه گوگل]او در مورد سگ ها سوپ می زند
7. After a few drinks, he got all soppy and started talking about the "good old days'.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند نوشیدنی، همه چیز پرهیجان شد و شروع به صحبت در مورد \"روزه ای خوب قدیم\" کرد
[ترجمه گوگل]پس از چند نوشیدنی، او همه چیز را از دست داد و شروع به صحبت در مورد 'روزهای خوب قدیمی' کرد
8. Both are Hollywood-style productions, one a soppy Western, the other a slapstick item featuring a Chaplin lookalike.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها تولیدات سبک هالیوودی هستند، یکی از آن ها به سبک soppy غربی، دیگری یک مورد کمدی است که شامل یک lookalike Chaplin است
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها تولیدات هالیوود است، یکی از غربیهای غربی، و دیگری یک آیتم Slapstick که متشکل از متخصص Chaplin است
9. They ranged from the sleazy to the downright soppy.
[ترجمه ترگمان]اونا از طرف اون sleazy که به the ها تبدیل شده بودند، پا به جا گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها از زخم تا سپیپا کاملا رنج می بردند
10. Ain't Dolly a soppy name?
[ترجمه ترگمان]اسم Dolly نداره؟
[ترجمه گوگل]آیا دالی یک نام Soppy نیست؟
11. She loves soppy love stories, old films, that sort of thing.
[ترجمه Amir] او به داستان هایی با موضوع عاشقانه و همچنین فیلم های قدیمی علاقه مند است
[ترجمه ترگمان]او عاشق داستان های love، فیلم های قدیمی، این جور چیزها است
[ترجمه گوگل]او داستان های عاشقانه ای را دوست دارد، فیلم های قدیمی، که نوعی چیز است
12. We parted at curbside, without too much soppy stuff and no tears.
[ترجمه ترگمان]بدون too و اشک های soppy از هم جدا شدیم
[ترجمه گوگل]ما در کابینت جدا شدیم، بدون مواد بسیار پیچیده و بدون اشک
13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
14. He's constantly on the phone to his girlfriend being soppy.
[ترجمه ترگمان]دائما پشت تلفن با دوست دخترش soppy
[ترجمه گوگل]او به طور مداوم در تلفن به دوست دختر خود را Soppy است
15. Now she knew why Magrat Garlick had always worn those soppy floppy dresses and never wore the pointy hat.
[ترجمه ترگمان]حالا می دانست که چرا او همیشه لباس های کهنه soppy را پوشیده و کلاه نوک تیز بر سر نداشته است
[ترجمه گوگل]حالا او می دانست چرا Magrat Garlick همیشه لباس های فلاپی Soppy پوشیده بود و هرگز کلاه Pointy را پوشید