1. conversational english
انگلیسی محاوره ای
2. The students paired off to practise their conversational skills.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با هم جفت شدند تا مهارت های محاوره ای خود را تمرین کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به خاطر تمرین مهارت های مکالمه خود به یکدیگر متصل می شوند
3. Her tone was mild, almost conversational.
[ترجمه amir.m] او با صدای ملایم درحال مکالمه کردن بود
[ترجمه amir.m] مکالمه های او تقریبا با صدای ملایم و آرام بود.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش ملایم و تقریبا مکالمه بود
[ترجمه گوگل]تن او خفیف و تقریبا مکالمه بود
4. His father wanted him to learn conversational German.
[ترجمه amir.m] پدرش از او خواست که مکالمه های آلمانی بیاموزد
[ترجمه ترگمان]پدرش او را می خواست که از زبان آلمانی یاد بگیرد
[ترجمه گوگل]پدرش می خواست او را بخواند تا زبان آلمانی را یاد بگیرد
5. I learnt conversational Spanish at evening classes.
[ترجمه ترگمان]در کلاس های شبانه اسپانیایی یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]من کلاس مکالمه اسپانیایی را در کلاس های شبانه آموختم
6. She values herself on her conversational powers.
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو روی قدرت گفتگوی اون اهمیت میده
[ترجمه گوگل]او خود را بر قدرت های مکالمه خود ارزش می گذارد
7. Bernard made no response to Tom's conversational gambits.
[ترجمه ترگمان]برنارد به برنارد جواب نمی داد
[ترجمه گوگل]برنارد هیچ پاسخی به گامبوتهای مکالمه تام نداشت
8. Men have a more direct conversational style.
[ترجمه ترگمان]مردان سبک محاوره ای بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]مردان دارای سبک مکالمه مستقیم هستند
9. In conversational English " is not " often contracts to " isn't ".
[ترجمه amir.m] معمولا در مکالمه های انگلیسی ( ( خیر نیست ) ) مخفف میشود به ( ( نیست ) )
[ترجمه ترگمان]در زبان محاوره ای \"اغلب قرارداد نیست که\" نیست
[ترجمه گوگل]در مکالمه انگلیسی 'نه' اغلب قراردادهای 'نه' است
10. I know everyday conversational Japanese.
[ترجمه زهرا] من مکالمات روزمره ی زبان ژاپنی را بلدم.
[ترجمه amir.m] من مکالمه روزمره ی ژاپنی هارا می دانم
[ترجمه ترگمان]من هر روز صحبت از زبان ژاپنی را می دانم
[ترجمه گوگل]من هر روز مکالمه ژاپنی می شناسم
11. The article is written in a conversational style.
[ترجمه amir.m] مقاله در سبک محاوره ای نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سبک مکالمه نوشته شده است
[ترجمه گوگل]مقاله در سبک گفتگو نوشته شده است
12. The article was written in straightforward, almost conversational language.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به زبان ساده و تقریبا محاوره ای نوشته شده است
[ترجمه گوگل]مقاله در زبان ساده و تقریبا مکالمه نوشته شده است
13. He seems to lack basic conversational skills.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او فاقد مهارت های کلامی است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او مهارت های مکالمه ای پایدار ندارد
14. She could do nothing but batten down the conversational hatches and wait until the storm blew itself out.
[ترجمه ترگمان]او هیچ کاری نمی توانست بکند جز کندن دریچه مکالمه و صبر کردن تا زمانی که توفان شروع به وزیدن کرد
[ترجمه گوگل]او می توانست چیزی را انجام دهد، اما چنگال های مکالمه را خالی نکرد و صبر کن تا طوفان خود را بیرون بکشد
15. Its tragic revelations are presented in a quiet, conversational style which hides deep emotions.
[ترجمه ترگمان]این الهام غم انگیز آن به سبک محاوره ای و محاوره ای ارائه می شود که احساسات عمیق را پنهان می کند
[ترجمه گوگل]آیات غم انگیز آن در سبک آرام و مکالمه ای است که احساسات عمیق را به نمایش می گذارد