کم کم باریک شدن، مخروطی شدن، تدریجا متوقف شدن
taper off
کم کم باریک شدن، مخروطی شدن، تدریجا متوقف شدن
انگلیسی به فارسی
کم کم باریک شدن، مخروطی شدن، تدریجا متوقف شدن
کنجکاوی، کم کم باریک شدن، تدریجا متوقف شدن
مترادف و متضاد
decrease to a point
Synonyms: abate, bate, close, come to a point, die away, die out, diminish, drain, dwindle, fade, lessen, narrow, recede, reduce, rescind, subside, thin, thin out, wane, weaken, wind down
Antonyms: go up, increase, rise
جملات نمونه
1. Immigration is expected to taper off.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مهاجرت خاموش شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که مهاجرت از بین برود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که مهاجرت از بین برود
2. We should taper off the amount of time given to work.
[ترجمه ترگمان]ما باید مقدار زمان داده شده به کار را فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید زمان کار داده شده را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید زمان کار داده شده را کاهش دهیم
3. I suggested that we start to taper off the counseling sessions.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کردم که شروع کنیم که جلسات مشاوره را خاموش کنیم
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد دادیم که جلسات مشاوره را از بین ببریم
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد دادیم که جلسات مشاوره را از بین ببریم
4. But some economists said they feared productivity might taper off dramatically this year as economic growth declines.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از اقتصاددانان گفتند که آن ها از بهره وری می ترسند در سال جاری به عنوان رشد اقتصادی کاهش یابد
[ترجمه گوگل]اما برخی از اقتصاددانان اظهار داشتند که انتظار می رود که بهره وری در سال جاری به شدت کاهش یابد زیرا رشد اقتصادی کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اما برخی از اقتصاددانان اظهار داشتند که انتظار می رود که بهره وری در سال جاری به شدت کاهش یابد زیرا رشد اقتصادی کاهش می یابد
5. Withdrawal symptoms then typically taper off, but it usually takes a full week for a return to normal.
[ترجمه ترگمان]سپس علائم بازگشت معمولا از بین می روند، اما معمولا برای بازگشت به حالت عادی یک هفته کامل طول می کشد
[ترجمه گوگل]سپس علائم برداشت از بین می رود، اما معمولا برای یک بازگشت به حالت عادی طول می کشد
[ترجمه گوگل]سپس علائم برداشت از بین می رود، اما معمولا برای یک بازگشت به حالت عادی طول می کشد
6. Financial aids generally taper off after the first year of college.
[ترجمه ترگمان]کمک های مالی عموما بعد از سال اول کالج کاهش می یابند
[ترجمه گوگل]کمکهای مالی معمولا پس از سال اول کالج کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]کمکهای مالی معمولا پس از سال اول کالج کاهش می یابد
7. These taper off after a time, though, unless they enter management.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از یک زمان خاموش می شوند، مگر اینکه به مدیریت وارد شوند
[ترجمه گوگل]هرچند که اینها پس از یک دوره خاموش می شوند، مگر اینکه آنها وارد مدیریت شوند
[ترجمه گوگل]هرچند که اینها پس از یک دوره خاموش می شوند، مگر اینکه آنها وارد مدیریت شوند
8. I hope you can taper off smoking.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم شمع را خاموش کنی
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانید سیگار کشیدن را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانید سیگار کشیدن را از بین ببرید
9. You'd better taper off the amount of time given to rest.
[ترجمه ترگمان]بهتر است مقدار زمان استراحت کنی تا استراحت کنی
[ترجمه گوگل]شما بهتر از زمان صرف شده برای استراحت می توانید از بین ببرید
[ترجمه گوگل]شما بهتر از زمان صرف شده برای استراحت می توانید از بین ببرید
10. These increases taper off after a time, though, unless they enter management.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این افزایش ها پس از یک زمان خاموش می شوند، مگر اینکه آن ها وارد مدیریت شوند
[ترجمه گوگل]هرچند این افزایش پس از یک دوره کاهش می یابد، مگر آنکه به مدیریت وارد شود
[ترجمه گوگل]هرچند این افزایش پس از یک دوره کاهش می یابد، مگر آنکه به مدیریت وارد شود
11. The storm is beginning to taper off now.
[ترجمه ترگمان]اکنون طوفان شروع به خاموش شدن می کند
[ترجمه گوگل]طوفان اکنون شروع به تشدید می کند
[ترجمه گوگل]طوفان اکنون شروع به تشدید می کند
12. The sleet began to taper off, and silence returned like a lost friend.
[ترجمه ترگمان]The به خاموشی گرایید و سکوت مثل یک دوست از دست رفت
[ترجمه گوگل]خورشید شروع به خم شدن کرد و سکوت مثل یک دوست از دست رفت
[ترجمه گوگل]خورشید شروع به خم شدن کرد و سکوت مثل یک دوست از دست رفت
13. Well, as Faye told you over lunch, she feels that her morning sickness is beginning to taper off.
[ترجمه ترگمان]خوب، همان طور که Faye راجع به ناهار به شما گفته بود، احساس می کند که بیماری صبحگاهی دارد خاموش می شود
[ترجمه گوگل]خوب، به عنوان فای به شما ناهار گفته است، احساس می کند که بیماری صبح او شروع به تشدید می کند
[ترجمه گوگل]خوب، به عنوان فای به شما ناهار گفته است، احساس می کند که بیماری صبح او شروع به تشدید می کند
14. Berry production, which begins in June and continues through October, will taper off in really hot weather.
[ترجمه ترگمان]بری تولید، که در ماه ژوئن آغاز می شود و تا اکتبر ادامه دارد، در هوای بسیار گرم از بین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تولید تخم مرغ، که در ماه ژوئن آغاز می شود و از طریق ماه اکتبر ادامه می یابد، در آب و هوای بسیار گرم تنگ می شود
[ترجمه گوگل]تولید تخم مرغ، که در ماه ژوئن آغاز می شود و از طریق ماه اکتبر ادامه می یابد، در آب و هوای بسیار گرم تنگ می شود
پیشنهاد کاربران
در مورد دخانیات ( ترک کردن )
"محدود کردن انجام یک کار" هم می تونه معنی شه
تدریجا کاستن
کم کردن
محدود کردن
باریک شدن
محو شدن
ناپدید شدن
کاستن
Gradually decrease, grow smaller, shorter, until little remains
the process of tapering off from methadone
کم کردن
محدود کردن
باریک شدن
محو شدن
ناپدید شدن
کاستن
Gradually decrease, grow smaller, shorter, until little remains
the process of tapering off from methadone
کلمات دیگر: