(مهجور) آگاه، واقف، ناقلا
leery
(مهجور) آگاه، واقف، ناقلا
انگلیسی به فارسی
لری
ناقلا
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: leerier, leeriest
مشتقات: leerily (adv.), leeriness (n.)
حالات: leerier, leeriest
مشتقات: leerily (adv.), leeriness (n.)
• : تعریف: suspicious or mistrustful; wary (usu. fol. by of).
• مشابه: mistrustful, shy
• مشابه: mistrustful, shy
- I am leery of accepting favors from strangers.
[ترجمه asalfrd] من نسبت به قبول کردن لطف غریبه ها دودل هستم.
[ترجمه ایمان صفری] من نسبت به دریافت کمک از غریبه ها محتاط عمل میکنم
[ترجمه ترگمان] من از قبول کردن لطف غریبه ها اشتباه می کنم[ترجمه گوگل] من از پذیرفتن منافع غریبه ها خوشم می آید
• wary, cautious, doubtful, suspicious (especially of a look or expression)
if you are leery about something, you feel suspicious of it or frightened that it may happen; used in american english.
if you are leery about something, you feel suspicious of it or frightened that it may happen; used in american english.
مترادف و متضاد
Synonyms: careful, cautious, chary, distrustful, doubting, dubious, on one’s guard, shy, skeptical, uncertain, unsure, wary
Antonyms: certain, sure, unwary
suspicious
جملات نمونه
1. Executives say they are leery of the proposed system.
[ترجمه ترگمان]مدیران می گویند که نسبت به سیستم پیشنهادی بدگمان هستند
[ترجمه گوگل]مدیران می گویند که آنها از سیستم پیشنهادی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مدیران می گویند که آنها از سیستم پیشنهادی استفاده می کنند
2. I tend to be a bit leery of cut - price ` bargains '.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم کمی از معاملات به قیمت کم قیمت داشته باشم
[ترجمه گوگل]من تمایل به کم کردن قیمت داشتم - قیمت 'معامله'
[ترجمه گوگل]من تمایل به کم کردن قیمت داشتم - قیمت 'معامله'
3. I would be leery of committing my company to employ hundreds of Indian workers, sight and skill unseen.
[ترجمه ترگمان]من از اینکه شرکت مرا استخدام کند تا صدها کارگر هندی، دید و مهارت ناپیدا را استخدام کنم، بدگمان می شوم
[ترجمه گوگل]من می توانم شرکت خودم را متعهد کنم که صدها کارگر هندی را استخدام کند، چشم و مهارت را نمی بینم
[ترجمه گوگل]من می توانم شرکت خودم را متعهد کنم که صدها کارگر هندی را استخدام کند، چشم و مهارت را نمی بینم
4. I've always been a bit leery of authority figures.
[ترجمه ترگمان]من همیشه کمی از شخصیت های قدرت leery
[ترجمه گوگل]من همیشه کمی از شخصیت های قدرتمندی بوده ام
[ترجمه گوگل]من همیشه کمی از شخصیت های قدرتمندی بوده ام
5. I was very leery of him after I found out he had lied to Jennifer.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه فهمیدم او به جنیفر دروغ گفته، من خیلی از او بدگمان بودم
[ترجمه گوگل]من بعد از اینکه متوجه شدم که او به جنیفر دروغ گفته بود، بسیار خوشحال شدم
[ترجمه گوگل]من بعد از اینکه متوجه شدم که او به جنیفر دروغ گفته بود، بسیار خوشحال شدم
6. They were leery about investing in a company controlled by a single individual.
[ترجمه ترگمان]آن ها نسبت به سرمایه گذاری در شرکتی که توسط یک فرد واحد کنترل می شد، بدگمان بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد سرمایه گذاری در یک شرکت تحت کنترل یک فرد تنزل کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد سرمایه گذاری در یک شرکت تحت کنترل یک فرد تنزل کردند
7. Both were ambitious, leery of intellectuals, and contemptuous of liberals, whom they thought were hypocrites.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها جاه طلب، بدگمان از روشنفکران، و تحقیر لیبرال ها بودند، که فکر می کردند hypocrites هستند
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها بلندپروازانه، روشنفکران، و تحقیر آمیز از لیبرال ها بودند، که آنها فکر می کردند منافق بودند
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها بلندپروازانه، روشنفکران، و تحقیر آمیز از لیبرال ها بودند، که آنها فکر می کردند منافق بودند
8. Landlords are often leery of renting to large families.
[ترجمه ترگمان]Landlords اغلب از اجاره دادن به خانواده های بزرگ اکراه دارند
[ترجمه گوگل]صاحبخانه اغلب از اجاره دادن به خانواده های بزرگ است
[ترجمه گوگل]صاحبخانه اغلب از اجاره دادن به خانواده های بزرگ است
9. The military was leery of the rush to war.
[ترجمه ترگمان]ارتش نسبت به یورش به جنگ بدگمان بود
[ترجمه گوگل]ارتش از عجله به جنگ استفاده کرد
[ترجمه گوگل]ارتش از عجله به جنگ استفاده کرد
10. He has no credibility. We have to be leery of his proposal.
[ترجمه ترگمان]او اعتبار ندارد ما باید از پیشنهاد او اکراه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]او اعتبار ندارد ما باید از پیشنهادش خواسته باشیم
[ترجمه گوگل]او اعتبار ندارد ما باید از پیشنهادش خواسته باشیم
11. The government is leery of changing the current law.
[ترجمه ترگمان]دولت از تغییر قانون فعلی ناراضی است
[ترجمه گوگل]دولت در حال تغییر قانون فعلی است
[ترجمه گوگل]دولت در حال تغییر قانون فعلی است
12. However attractive the earnings numbers, we remain leery of businesses that never seem able to convert such pretty numbers into no-strings-attached cash.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارقام درآمدها، ما به کسب و کارهایی که هرگز قادر به تبدیل چنین اعداد زیبا به پول وابسته به نخ نیستند، بمانیم
[ترجمه گوگل]با این حال تعداد درآمد جذاب، ما از کسب و کارهایی که هرگز قادر به تبدیل چنین تعداد بسیار کمی به پول نقد بدون رشته نیستند، باقی می ماند
[ترجمه گوگل]با این حال تعداد درآمد جذاب، ما از کسب و کارهایی که هرگز قادر به تبدیل چنین تعداد بسیار کمی به پول نقد بدون رشته نیستند، باقی می ماند
13. I would be very leery of an up day on light volume.
[ترجمه ترگمان]من نسبت به یک روز روشن نسبت به یک روز روشن بدگمان می شوم
[ترجمه گوگل]من می توانم روز خوبی را در مورد حجم نور داشته باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم روز خوبی را در مورد حجم نور داشته باشم
14. He is leery of our proposal.
[ترجمه ترگمان]او از پیشنهاد ما اکراه دارد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد ما را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد ما را پیشنهاد می کند
پیشنهاد کاربران
Suspicious - hesitate
محتاط، دودل، مشکوک
بی اعتماد، محتاطDistrustful and unwilling , suspicious, wary
If you are leery that someone won't keep a secret you won't confide in them.
If you are leery that someone won't keep a secret you won't confide in them.
( واژه هایی هست که برابر درستی تو زبان ما ندارن درست مانند این واژه ) یعنی کسی که زیر چشمی و با بدبینی و احتیاط حواسش به دور و برش هست
جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قدری پویا و زایاست که هیچ واژه ای تو دنیا وجود نداره که نشه براش تو فارسی معادل ساخت، این همه معادلی که بالا ذکر شده، سند و مثالِ این حرفِ منه. و همینطور :
بدگمان، دل آشوب، نگران، مردد، نااستوان، شبهه ناک و دلشوره داشتن، و دل شور زدن. . . . .
بدگمان، دل آشوب، نگران، مردد، نااستوان، شبهه ناک و دلشوره داشتن، و دل شور زدن. . . . .
کلمات دیگر: