کلمه جو
صفحه اصلی

implanted

انگلیسی به فارسی

ایمپلنت، کاشتن، جای دادن، فرو کردن، القاء کردن


انگلیسی به انگلیسی

• firmly established, embedded, planted; grafted, inserted (medicine)

جملات نمونه

1. he implanted in them the idea that humans are all equal
او این انگاره را به آنها تلقین کرد که انسان ها همه برابرند.

2. a diamond implanted in a gold ring
الماسی که در انگشتر طلا کار گذاشته شده است

3. Two days later, they implanted the fertilized eggs back inside me.
[ترجمه ترگمان]دو روز بعد، آن ها تخم بارور را در درونم کاشته بودند
[ترجمه گوگل]دو روز بعد آنها تخم های بارور را داخل من گذاشتند

4. They first implanted capsules into the animals' brains.
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین محموله را به مغز حیوانات وارد کردند
[ترجمه گوگل]آنها ابتدا کپسول را به مغز حیوانات تزریق کردند

5. A deep sense of patriotism had been implanted in him by his father.
[ترجمه ترگمان]پدرش با حس وطن پرستی شدید در او کاشته بود
[ترجمه گوگل]پدر عمیق او از پدر و مادر است

6. Prejudices can easily become implanted in the mind.
[ترجمه ترگمان]Prejudices می توانند به راحتی در ذهن کار کنند
[ترجمه گوگل]پیشگیری ها به راحتی می توانند در ذهن بکار روند

7. Pregnancy begins when the fertilized egg is implanted in the wall of the uterus.
[ترجمه ترگمان]بارداری زمانی شروع می شود که تخم بارور شده در دیواره رحم قرار داده شود
[ترجمه گوگل]حاملگی شروع می شود زمانی که تخم مرغ تخم ریزی شده در دیواره رحم قرار می گیرد

8. Two or three embryos are implanted into the woman's body.
[ترجمه ترگمان]دو یا سه جنین در بدن زن قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]دو یا سه جنس به بدن زن اعمال می شود

9. He implanted some very strange attitudes in his children.
[ترجمه ترگمان]او نگرش های بسیار عجیبی را در فرزندانش به کار برد
[ترجمه گوگل]او برخی از نگرش های بسیار عجیب و غریب را در کودکان خود گذاشت

10. The speech implanted a dangerous prejudice in their minds.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی یک تعصب خطرناک در ذهنشان ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این سخنرانی یک افشاگری خطرناک را در ذهن خود گذاشت

11. For the embryos which are implanted after screening have not been genetically modified in any way.
[ترجمه ترگمان]برای the که پس از غربالگری کاشته می شوند، به طور ژنتیکی اصلاح نشده اند
[ترجمه گوگل]برای جنین هایی که پس از غربالگری انداخته می شوند به هیچ وجه به صورت ژنتیکی اصلاح نشده اند

12. It seems therefore that implanted metal despite a potential to induce fibrosis or inflammation, has not been responsible for malignancy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که این فلز با وجود پتانسیل ایجاد fibrosis یا التهاب، مسئول malignancy نبوده است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب به نظر میرسد که فلز کاشته شده با وجود پتانسیل ایجاد فیبروز یا التهاب، مسئول بدخیمی نیست

13. None were double-blinded except for a study evaluating implanted disulfiram, and few monitored compliance with the medication.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها دو برابر کور نبودند مگر برای مطالعه در مورد ارزیابی disulfiram، و تعداد کمی از مطاوعت کنترل شده با دارو
[ترجمه گوگل]هیچکدام از آنها دو بار کور نبودند، مگر اینکه یک مطالعه برای ارزیابی دیسولفیرام ایمپلنت، و تعدادی از برآورده شدن نظارت بر دارو

14. Be honest about any prejudices that might be implanted in your mind.
[ترجمه ترگمان]در مورد هرگونه پیش داوری ها که ممکن است در ذهن شما قرار بگیرند صادق باشید
[ترجمه گوگل]صادقانه در مورد هر گونه تعصب که ممکن است در ذهن شما نصب شود صادق باشید

15. The probe can be easily implanted in muscle, liver, kidneys etc and even intravenously, without affecting blood pressure.
[ترجمه ترگمان]این کاوشگر را می توان به راحتی در ماهیچه، کبد، کلیه ها و حتی داخل وریدی کاشت بدون اینکه فشار خون را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]پروب می تواند به راحتی در عضلات، کبد، کلیه ها و غیره و حتی داخل وریدی بدون تاثیر بر فشار خون اعمال شود

پیشنهاد کاربران

کاشته شده

کار گذاشته شده

نشانده شده
جای گذاری شده


کلمات دیگر: