1. her seeming anger
خشم ظاهری او
2. At the risk of seeming rude, I'm afraid I have to leave now.
[ترجمه سپید ناناز] با وجود اینکه گستاخی و بی ادبی به نظر میرسد، متاسفانه من مجبورم اینجا را اکنون ترک کنم.
[ترجمه ترگمان]با وجود ریسکی که به نظر می رسد، متاسفانه باید از اینجا بروم
[ترجمه گوگل]در خطر ظاهرا بی ادب، من می ترسم که مجبور شوم از اینجا بیرون بروم
3. For all his seeming calmness, he was really very nervous.
[ترجمه ترگمان]با این همه آرامش ظاهری، او واقعا عصبی بود
[ترجمه گوگل]برای همه آرامش ظاهری او واقعا بسیار عصبی بود
4. She hesitated, seeming to grope for words.
[ترجمه ترگمان]او مکث کرد، انگار می خواست دنبال کلمات می گشت
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید که برای کلمات حرف می زد
5. He said, with seeming embarrassment, that he would have to cancel the meeting.
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به او گفت که باید جلسه را لغو کند
[ترجمه گوگل]او با خجالت ظاهری گفت که باید جلسه را لغو کند
6. Despite his seeming deafness, he could hear every word.
[ترجمه ترگمان]با وجود کری که به نظر می رسید، هر کلمه را می شنید
[ترجمه گوگل]با وجود ناشنوایی ظاهری او، هر کلمه را می شنید
7. What explains these seeming deficits in teaching quality?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی این کمبود آشکار در کیفیت تدریس را توضیح می دهد؟
[ترجمه گوگل]این نقص های ظاهری در کیفیت تدریس توضیح می دهد؟
8. The kitchen clock croaked and creaked, seeming to match the uneven rhythm of his heart.
[ترجمه ترگمان]زنگ آشپزخانه صدا کرد و صدا کرد و به نظر می رسید که با ریتم منظم قلب او هماهنگی دارد
[ترجمه گوگل]ساعت آشپزخانه کوره و خراشیده شد، ظاهرا مطابقت با ریتم ناهموار قلب او
9. In looking at childhood photographs, her sullenness, always seeming to be apart, looking rather sour, tense.
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، sullenness، همیشه به نظر می رسید از هم جدا باشند، کمی ترش و عصبی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]در نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، خستگی او، همیشه به نظر می رسد جدا از هم، به نظر می رسد نه ترش، تنش
10. Such surprise twists and seeming contradictions are typical of the man.
[ترجمه ترگمان]این surprise و contradictions و seeming از هر گونه contradictions است
[ترجمه گوگل]چنین پیچیدگی های شگفت انگیزی و تناقضات ظاهری به نوعی مردانه است
11. He alienated Henry one last time by seeming to offer support to the young king during the rebellion of 117
[ترجمه ترگمان]او برای آخرین بار هنری را از خود دور کرد، زیرا به نظر می رسید که در طول شورش ۱۱۷ ساله از پادشاه جوان پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]او آخرین زمان هنری را از دست داد و به نظر می رسید حمایت از پادشاه جوان در طول شورش 117 را ارائه دهد
12. Gleysteen sensed that Park was losing his way, seeming to be uncertain about the wisdom of his own decisions.
[ترجمه ترگمان]Gleysteen احساس می کرد که پارک راهش را از دست می دهد، به نظر می رسید که در مورد عاقلانه تصمیم خودش مطمئن نیست
[ترجمه گوگل]Gleysteen احساس کرد که پارک راه خود را از دست داد، به نظر می رسد در مورد حکمت تصمیم گیری خود را نامعلوم است
13. I wondered about Richard's seeming reluctance to talk about his family.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که ریچارد از صحبت درباره خانواده اش اکراه دارد
[ترجمه گوگل]من در مورد بی میلی به نظر می رسد در مورد خانواده اش صحبت کردم
14. Their whole life began seeming like a missing persons bureau.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تمام زندگی آن ها مثل یک سازمان گم شده است
[ترجمه گوگل]تمام عمر آنها شروع به ظاهر شدن به عنوان دفترچه ای از دست داد