کلمه جو
صفحه اصلی

prototyping

انگلیسی به انگلیسی

• creation of a model, act of constructing an original sample

جملات نمونه

1. The car is presently at the prototype stage.
[ترجمه ترگمان]خودرو در حال حاضر در مرحله نمونه اولیه قرار دارد
[ترجمه گوگل]این خودرو در حال حاضر در مرحله اولیه است

2. Chris Retzler has built a prototype of a machine called the wave rotor.
[ترجمه ترگمان](Chris Retzler)یک نمونه اولیه از ماشین به نام روتور موج را ساخت
[ترجمه گوگل]کریس Retzler یک نمونه از یک ماشین به نام روتور موج ساخته شده است

3. He was the prototype of the elder statesman.
[ترجمه ترگمان]او نمونه اولیه یک سیاست مدار بزرگ تر بود
[ترجمه گوگل]او نمونه اولیه دولتمرد بزرگ بود

4. This is the prototype for future school buildings.
[ترجمه ترگمان]این نمونه اولیه برای ساختمان های مدارس آینده است
[ترجمه گوگل]این نمونه اولیه برای ساختمان های مدرسه آینده است

5. He is working on the prototype of a new type of ventilator.
[ترجمه ترگمان]او روی نمونه اولیه دستگاه تنفس مصنوعی کار می کند
[ترجمه گوگل]او بر روی نمونه اولیه نوع جدیدی از فنر کار می کند

6. There are a few snags to iron out before the prototype is ready.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه نمونه اولیه آماده بشه چند تا چوب پیدا میشه
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه نمونه اولیه آماده شود، چند راه حل وجود دارد

7. Scientists have developed a working prototype for a voice translation machine.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان یک نمونه کاری برای ماشین ترجمه صدا توسعه داده اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان یک نمونه اولیه برای یک ماشین ترجمه صوتی ایجاد کرده اند

8. The team is developing a prototype for a digital compact camera.
[ترجمه ترگمان]این تیم در حال توسعه یک نمونه اولیه برای یک دوربین فشرده دیجیتال است
[ترجمه گوگل]این تیم یک نمونه اولیه برای دوربین کامپکت دیجیتال را توسعه می دهد

9. I sketched the layout of a prototype store and worked up a business plan.
[ترجمه ترگمان]من طرح یک فروشگاه نمونه اولیه را کشیدم و یک برنامه کسب وکار کار کردم
[ترجمه گوگل]من طرح یک فروشگاه نمونه اولیه را طراحی کردم و یک طرح کسب و کار را طراحی کردم

10. Time spent communicating with managers is one of the major bottlenecks in developing new product prototypes and packaging.
[ترجمه ترگمان]زمان برای ارتباط با مدیران یکی از تنگناهای اصلی در توسعه نمونه های اولیه و بسته بندی محصول جدید است
[ترجمه گوگل]مدت زمان ارتباط با مدیران یکی از گام های اصلی در توسعه نمونه های جدید و بسته بندی محصولات است

11. Prototyping is discussed fully in Section
[ترجمه ترگمان]نمونه سازی به طور کامل در بخش مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نمونه سازی بصورت کامل در بخش بحث شده است

12. It represented the prototype of the transformation for which the whole of the capitalist world is destined.
[ترجمه ترگمان]این نمونه نشان دهنده نمونه اولیه تحولی است که در آن کل جهان سرمایه داری به آن تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این نمونه اولیه تحولاتی است که کل جهان سرمایه داری آن را هدف قرار داده است

13. This should be regarded as a prototyping system, primarily intended to meet the requirements of our microscopists.
[ترجمه ترگمان]این امر باید به عنوان یک سیستم نمونه سازی در نظر گرفته شود، که در درجه اول برای برآورده کردن الزامات of ما طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این باید به عنوان یک سیستم نمونه برداری در نظر گرفته شود، که عمدتا در نظر گرفته شده برای برآوردن نیازهای میکروسکوپیست های ما است

پیشنهاد کاربران

پیش نمونه های اولیه

نمونه سازی


طراحی پیش نمونه


کلمات دیگر: