1. At the roll call, the students answered up to their names.
[ترجمه ترگمان]در این مکالمه تلفنی، دانش آموزان به اسامی آن ها پاسخ دادند
[ترجمه گوگل]در تماس رول، دانش آموزان به نام هایشان پاسخ دادند
2. They turned up missing at the roll call.
[ترجمه ترگمان] اونا موقع تماس گرفتن گم شدن
[ترجمه گوگل]آنها در تماس رول گم شده بودند
3. Staff evacuated the building and a roll call was taken outside.
[ترجمه ترگمان]کارکنان ساختمان را تخلیه کردند و یک تلفن همراه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]کارکنان ساختمان را تخلیه کرد و یک تماس رول خارج شد
4. Three senators missed the roll call.
[ترجمه ترگمان]سه سناتور از فراخوان رول استعفا دادند
[ترجمه گوگل]سه سناتور از تماس رول نام بردند
5. Meanwhile, a roll call was being taken.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، یک تماس roll گرفته شد
[ترجمه گوگل]در همین حال، یک تماس رول گرفته شد
6. A roll call of just some of our people who have achieved something special.
[ترجمه ترگمان]گروهی از افراد ما که به چیز خاصی دست یافته اند
[ترجمه گوگل]تماس تلفنی فقط برخی از مردم ما که چیزی خاص به دست آورده اند
7. Price was reading the roll call.
[ترجمه ترگمان]پرایس مشغول خواندن آهنگ رقص بود
[ترجمه گوگل]قیمت خواندن تماس رول بود
8. Throughout the hourlong roll call, Republicans looked grim.
[ترجمه ترگمان]در طول زنگ ساعت یک ساعته، جمهوری خواهان عبوس به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در طول یک رول ساعتی یک ساعت طول کشیدند
9. And the long roll call begins.
[ترجمه ترگمان]و صدای بلند بلند شروع می شود
[ترجمه گوگل]و تماس رول طولانی شروع می شود
10. When the alphabetical roll call vote for speaker began, members dutifully voted for Gingrich or Gephardt until Rep.
[ترجمه ترگمان]زمانی که رای گیری به ترتیب الفبایی به مجلس شروع شد، اعضا به طور وظیفه شناسی برای گینگریچ یا Gephardt رای دادند تا زمانی که نماینده مجلس
[ترجمه گوگل]هنگامی که نامزد رأی دهی برای سخنرانی آغاز شد، اعضا به صورت قانونی برای گینگریچ یا جفارت تا زمان نمایندگی رای دادند
11. Anyway, here are the brave volunteers at roll call.
[ترجمه ترگمان] به هر حال، این داوطلبان شجاع برای تماس گرفتن هستن
[ترجمه گوگل]به هر حال، در اینجا داوطلبان شجاع در تماس رول هستند
12. The teacher made a roll call.
[ترجمه ترگمان]معلم به یک تلفن زنگ زد
[ترجمه گوگل]معلم یک تماس رول زد
13. The teacher did the roll call in reverse order.
[ترجمه ترگمان]معلم فراخوانی را به ترتیب معکوس انجام داد
[ترجمه گوگل]معلم تماس رول را در جهت معکوس انجام داد
14. The platoon mustered for roll call.
[ترجمه ترگمان]افراد جمع را احضار کرد
[ترجمه گوگل]ستون برای تماس رول جمع شده است