کلمه جو
صفحه اصلی

inscrutable


معنی : مرموز، نفوذ ناپذیر
معانی دیگر : (آنچه که به آسانی قابل درک نیست) غیرقابل درک، سردرنیاوردنی، نفهمیدنی، پوشیده، اسرارآمیز

انگلیسی به فارسی

نفوذ ناپذیر، مرموز


ناامن، مرموز، نفوذ ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: inscrutably (adv.), inscrutability (n.), inscrutableness (n.)
• : تعریف: impossible to comprehend or interpret; mysterious.
متضاد: transparent
مشابه: cryptic, enigmatic, equivocal, impenetrable, incomprehensible, mysterious, occult

- We could not tell from the surgeon's inscrutable expression whether the operation had been a success or not.
[ترجمه ترگمان] ما نمی توانستیم از چهره مرموز جراح بگوییم که آیا عمل موفقیت آمیز بود یا نه
[ترجمه گوگل] ما از بیان غلط جراحان نمی توانستیم بگوییم که آیا عملیات موفق بوده یا خیر

• not easily understood, enigmatic, mysterious; cannot be investigated; impenetrable
someone who is inscrutable does not show what they are really thinking.

مترادف و متضاد

Antonyms: clear, comprehensible, evident, intelligible, obvious, plain


مرموز (صفت)
mystic, weird, cryptic, enigmatic, secretive, mysterious, orphic, occult, recondite, inscrutable, hinted, unco, unaccountable

نفوذ ناپذیر (صفت)
inscrutable

hidden, mysterious; blank


Synonyms: ambiguous, arcane, cabalistic, deadpan, difficult, enigmatic, impenetrable, incomprehensible, inexplicable, mysterial, mystic, poker-faced, secret, sphinxlike, unaccountable, undiscoverable, unexplainable, unfathomable, unintelligible, unknowable, unreadable


جملات نمونه

1. an inscrutable future
آینده ی نامعلوم

2. an inscrutable smile
لبخند مرموز

3. they followed the ancient and inscrutable laws of their ancestors
آنان از قوانین کهن و غیر قابل درک اجداد خود پیروی می کردند.

4. The inscrutable gaze of the palace guards made me a little nervous.
[ترجمه ترگمان]نگاه مرموز نگهبانان کاخ مرا کمی عصبی کرد
[ترجمه گوگل]نگاه ناخوشایند نگهبانان کاخ من کمی عصبی بود

5. They were inscrutable, they kept their own counsel, and they were intelligent.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرموز بودند، counsel خود را حفظ می کردند، و آن ها هم باهوش بودند
[ترجمه گوگل]آنها غیرقابل انکار بودند، آنها وظیفه خود را حفظ کردند، و آنها هوشمند بودند

6. Then, as I looked back at the dark, inscrutable carob tree, I did feel a faint touch of fear.
[ترجمه ترگمان]سپس، وقتی به آن درخت تیره و مرموز نگاه کردم، احساس ضعیفی از ترس کردم
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که در تاریکی، درخت نیشکر نامرئی نگاه می کردم، احساس تنگی کمتری داشتم

7. Dexter glanced at Blanche but she was as inscrutable as usual, diffident but assured.
[ترجمه ترگمان]دکستر به بل انش نگاه کرد اما مثل همیشه مثل همیشه مرموز بود، اما مطمئن نبود
[ترجمه گوگل]دکستر به بلانچ نگاه کرد اما به عنوان معمول، غیر قابل تحمل بود اما مطمئن بود

8. He stood silent and inscrutable.
[ترجمه ترگمان]خاموش و اسرارآمیز ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده سکوت و نامشخص است

9. His inscrutable glance met hers and then his heavy lashes dropped as he released the lacy strap.
[ترجمه ترگمان]نگاه مرموز او با چشمان او مصادف شد و سپس مژگان بلندش را رها کرد، همچنان که تسمه توری را رها کرد
[ترجمه گوگل]نگاه ناپذیرش او را ملاقات کرد و سپس ضربه های سنگین او به این ترتیب که او بند بندی را تسلیت کرد، کاهش یافت

10. He passes away under a cloud, inscrutable at heart, forgotten, unforgiven, and excessively romantic.
[ترجمه ترگمان]زیر ابر سیاهی می رود، در قلب نفوذ می کند، از یاد برده است، فراموشی، فراموشی، و خیلی رمانتیک
[ترجمه گوگل]او زیر یک ابر عبور می کند، در قلب بی نظیر، فراموش شده، بی پروا، و بیش از حد عاشقانه است

11. It is a most inscrutable and unmitigated staggerer!
[ترجمه ترگمان]این یکی از staggerer و inscrutable است!
[ترجمه گوگل]این یک جنجالی ترین و غیر قابل تحمل است!

12. Inscrutable are the ways of Heaven.
[ترجمه ترگمان]inscrutable راه های بهشت هستند
[ترجمه گوگل]ناپایداری راه بهشت ​​است

13. When Hanson came home he wore the same inscrutable demeanour.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که \"هنسن\" به خانه آمد همان رفتار مرموز را به خود گرفت
[ترجمه گوگل]وقتی هانسون به خانه برمیگشت، او همان رفتار غیرقابل انکار را داشت

14. Unlearn your pronunciation if it's inscrutable.
[ترجمه ترگمان]تلفظ شما اگر ناشناخته باشد تلفظ شما را مختل می کند
[ترجمه گوگل]تلفظ شما را فراموش نکنید، اگر این غیر قابل تشخیص باشد

15. She regarded her with a look of inscrutable alarm and terror.
[ترجمه ترگمان]با نگاه نگران و وحشت زده او را می نگریست
[ترجمه گوگل]او او را با نگاهی به زنگ هشدار و وحشت نامناسب دید

They followed the ancient and inscrutable laws of their ancestors.

آنان از قوانین کهن و غیرقابل درک اجداد خود پیروی می‌کردند.


an inscrutable smile

لبخند مرموز


an inscrutable future

آینده‌ی نامعلوم


پیشنهاد کاربران

نامعلوم
دست نایافتنی
غیر قابل درک
ادراک ناپذیر

تو دار و مرموز
Misterious, mystifying, hard to read, impossible
to interprete

You can't tell their thoughts orfeelings

The people who wear their hearts on their sleeves aren't definitly inscrutable.


کلمات دیگر: