کلمه جو
صفحه اصلی

long face


غمگین، چهره ی محزون، قیافه ی گرفته

انگلیسی به فارسی

غمگین، چهرهی محزون، قیافهی گرفته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: long-faced (adj.)
• : تعریف: an unhappy, sad, or discontented facial expression.

• unhappy face, worried, sad

مترادف و متضاد

sullen face


Synonyms: black look, dejected look, face as long as a fiddle, frown, gloom, glumness, hangdog look, sad face, sullen look


جملات نمونه

1. He came to me with a very long face.
[ترجمه سعید] او با جهره ای نگران نزد من آمد
[ترجمه ترگمان] اون با یه چهره خیلی طولانی اومد پیش من
[ترجمه گوگل]او با صورت بسیار طولانی به من آمد

2. Worst of all, his long face was more contorted than ever in the fury of self-pity.
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که چهره طولانیش از همیشه منقبض شده بود
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، چهره طولانی اش از خشم خودخواهانه تر از همیشه بود

3. His long face expressed conventional regret at what had happened, the news having been conveyed by Nathan on the previous morning.
[ترجمه ترگمان]چهره دراز او از اتفاقی که روی داده بود، حاکی از پشیمانی معمولی بود، این خبر از جانب ناتان در صبح روز قبل شنیده شد
[ترجمه گوگل]چهره طولانی خود را در مورد اتفاقاتی که از سوی ناتان در صبح روز گذشته اتفاق افتاده، پشیمان شد

4. Never-ending telly, Mum's long face, and a turkey dinner that nobody wanted to eat, not even Henry.
[ترجمه ترگمان]صورت دراز مامان، صورت دراز مامان و یک شام بوقلمون که هیچ کس نمی خواست چیزی بخورد، حتی هنری
[ترجمه گوگل]هرگز پایان دادن به صورت، چهره طولانی مادر و یک شام بوقلمون که هیچ کس نمی خواست بخورد، حتی هنری

5. Hey, Eddie, why the long face?
[ترجمه مدینه] هی ادی. چرا چهره ناراحت؟؟؟
[ترجمه ترگمان]هی، \"ادی\"، چرا صورت دراز؟
[ترجمه گوگل]هی، ادی، چرا چهره طولانی؟

6. His long face, punctuated by a pencil mustache, is a place of jowls, creases and inflammation.
[ترجمه ترگمان]صورت دراز او که با یک سبیل مداد از هم جدا شده بود، جای دو غبغب، چین و چروک افتاده بود
[ترجمه گوگل]چهره طولانی خود را که با سبیل مداد رنگی شده است، جای جوش، چروک و التهاب است

7. His eyes were wide-set, and his long face was fair-skinned: seen from certain angles it had an almost feminine prettiness.
[ترجمه ترگمان]چشمانش گشاد شده بودند و صورت دراز او کاملا تیره بود؛ از زوایای خاصی دیده می شد که زیبایی زنانه داشت
[ترجمه گوگل]چشمان او گسترده بود و چهره اش چهره عادلانه بود: از زوایای مختلف دیده می شد که تقریبا زنانه بود

8. He has his father's long face, hangdog expression and lank fair hair.
[ترجمه ترگمان]او چهره طولانی پدرش را دارد
[ترجمه گوگل]او چهره طولانی پدرش را دارد، مواجه می کند و موهای عجیب و غریب را می بیند

9. A long face, hangdog, sad-sack, and dusty hair, reddish brown.
[ترجمه ترگمان]یک چهره طولانی، کثیف، کثیف و موهای گرد و گرد و قهوه ای مایل به قرمز
[ترجمه گوگل]چهره طولانی، چوبه دار، غمگین و مو گرد و خاکی، قهوه ای مایل به قرمز است

10. Your boss won't pull a long face this time.
[ترجمه ترگمان]این دفعه دی گه رئیست صورت بلند نمی گیره
[ترجمه گوگل]رئیس شما چهره طولانی را در این زمان نخواهد کشید

11. She pulls a long face as soon as anything happens to displease her.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه اتفاقی برای او بیفتد، صورت درازی به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه هر کاری برای ناراحتی او رخ می دهد صورتش بلند می شود

12. Her frown made her long face look even longer.
[ترجمه ترگمان]اخم او صورت دراز او را بیشتر کرد
[ترجمه گوگل]چهره اش چهره طولانی خود را حتی طولانی تر نگاه کرد

13. A big man, all day long face, not recogniaed.
[ترجمه ترگمان]یک مرد بزرگ، تمام روز، نه recogniaed
[ترجمه گوگل]یک مرد بزرگ، در تمام طول روز چهره، تشخیص داده نشده است

14. He has worn a long face every day since his demotion.
[ترجمه ترگمان]هر روز از تنزل رتبه او صورت درازی به خود گرفته
[ترجمه گوگل]او هر روز از زمان رهایی او چهره طولانی دارد

پیشنهاد کاربران

ناراحت

پَکَر

لب و لوچه آویزان

an unhappy or disappointed expression.
"if you go to the party, don't spoil your Uncle's evening with a long face

غمگین و افسرده

معادل فارسی : مگه کشتی هات غرق شده؟

قیافه آویزون

چهره ی مغموم، صورتِ درهم


کلمات دیگر: