کلمه جو
صفحه اصلی

loiter


معنی : تاخیر کردن، درنگ کردن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن
معانی دیگر : (معمولا با: about) وقت را به بطالت گذراندن، وقت کشی کردن، تنبلی کردن، ول گشتن، پلکیدن، پرسه زدن، با تنبلی و آهستگی حرکت کردن، سلانه سلانه رفتن، یللی کردن، سر راه چندین جا درنگ کردن، vt : درنگ کردن، معطل کردن، n :کسیکه در رفتن تعلل کند، پرسه زن

انگلیسی به فارسی

کسی که در رفتن تعلل کند، پرسه زن


درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر پاییدن، معطل کردن، با تنبلی حرکت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: loiters, loitering, loitered
مشتقات: loiteringly (adv.), loiterer (n.)
(1) تعریف: to linger, esp. in a public place, for little or no reason; stand around idly.
مترادف: hang around
مشابه: dawdle, diddle, goof off, idle, laze, loaf, loll, lollygag, lurk, mooch, skulk, tarry

(2) تعریف: to move slowly, with unnecessary stops and delays.
مترادف: dawdle, poke
مشابه: dally, diddle, dilly-dally, idle, lollygag, mosey

(3) تعریف: to take more time than necessary; delay; dawdle.
مترادف: dawdle, delay, dilly-dally, linger, procrastinate, tarry
مشابه: dally, diddle, goof off, idle, laze, loaf away, poke, putter

• idle about; lag behind; waste time; hang about
if you loiter somewhere, you remain there for a while without any real purpose.

مترادف و متضاد

hang around; stroll


تاخیر کردن (فعل)
postpone, lag, linger, blench, delay, dally, defer, put off, retard, put over, tarry, stick around, loiter

درنگ کردن (فعل)
let, hesitate, linger, demur, tarry, stick around, loiter

با تنبلی حرکت کردن (فعل)
lop, loiter

پابپاورکردن (فعل)
loiter

دیر پاییدن (فعل)
loiter

Synonyms: amble, dabble, dally, dawdle, delay, diddle, drag, flag, fritter away, get no place fast, halt, hover, idle, lag, linger, loaf, loll, lounge, pass time, pause, poke, procrastinate, put off, ramble, saunter, shamble, shuffle, slacken, slough, tarry, trail, traipse, wait, waste time


Antonyms: hurry, leave, rush, vamoose


جملات نمونه

1. don't loiter on the job!
سرکار اتلاف وقت نکن !

2. We'll be left behind if we loiter.
[ترجمه ترگمان]اگر پرسه بزنیم پشت سرمان خواهیم ماند
[ترجمه گوگل]ما اگر ما خجالت کشیدیم، عقب مانده است

3. Don't loiter on the way home!
[ترجمه ترگمان]در راه خانه پرسه نزن!
[ترجمه گوگل]در خانه راه ندهید!

4. Unemployed young men loiter at the entrance of the factory.
[ترجمه di darkestar] مردان جوان بی کار در ورودی کارخانه پرسه می زنند.
[ترجمه ترگمان]مردان جوان بی کار در ورودی کارخانه پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]مردان جوان بیکار در ورود کارخانه افتادند

5. Come straight home and don't loiter, Alan.
[ترجمه ترگمان]زود برگرد خانه و پرسه نزن، الن
[ترجمه گوگل]مستقیما به خانه بروید و آلن را لایت نکنید

6. The teacher told the students not to loiter their time away.
[ترجمه ترگمان]معلم به دانش آموزان گفت که زمان خود را از دست ندهند
[ترجمه گوگل]معلم به دانش آموزان گفت که وقت خود را از دست ندهند

7. Schools of sunfish still loiter there, and Stuart hooks one of their members and stiff-poles it right in.
[ترجمه ترگمان]مدارس of هنوز در آنجا پرسه می زنند، و استوارت یکی از اعضای خود را جا به جا می کند و poles سفت و سخت می گیرد
[ترجمه گوگل]مدارس آفتابگردان همچنان در آنجا لایت می کنند و استوارت یکی از اعضای خود را می کشد و قطب های سفت آن را درست می کند

8. Five or six teenagers loiter in front of a newsagent, drinking shandy and smoking.
[ترجمه ترگمان]پنج یا شش نوجوان در مقابل یک newsagent پرسه می زنند، سیگار می کشند و سیگار می کشند
[ترجمه گوگل]پنج یا شش نوجوان در مقابل یک خبرنگار، نوشیدن شیرین و سیگار کشیدن را لایت می کنند

9. But watch me loiter over coffee with my Rachel.
[ترجمه ترگمان]اما تماشا کردن من روی قهوه با ریچل
[ترجمه گوگل]اما من راشل با قهوه با قهوه نگاه می کنم

10. No one has time to loiter over a meal these days.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس وقت ندارد که این روزها سر یک وعده غذا پرسه بزند
[ترجمه گوگل]هیچ کس این روزها را برای خوردن غذا نگذاشته است

11. They loiter outside the big match with fistfuls of grubby tickets priced at many times their face value.
[ترجمه ترگمان]آن ها در بیرون از رقابت بزرگ با مشت و فروش بلیط های کثیف که در بسیاری از اوقات ارزش چهره شان تعیین شده اند، پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]آنها در خارج از مسابقه بزرگ با fistounds از بلیط های گراببی که در قیمت های گوناگونی ارزش قیمتی دارند ارزش قائل هستند

12. You should not loiter your time away.
[ترجمه ترگمان]نباید وقتت را هدر بدهی
[ترجمه گوگل]شما نباید وقت خود را دور کنید

13. We must not loiter or we will be late for school.
[ترجمه ترگمان]ما نباید حرکت کنیم یا دیر کنیم یا دیر کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید مانع شویم یا برای مدرسه دیر شده باشیم

14. Some of them can loiter in the air for long periods.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها می توانند برای مدت طولانی در هوا پرسه بزنند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها می توانند برای مدت طولانی در هوا بمانند

15. One should not loiter his time away.
[ترجمه ترگمان]آدم نباید وقتش را دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]نباید زمان خود را از دست بدهد

We loitered about the school all day.

ما تمام روز در اطراف مدرسه پرسه زدیم.


don't loiter on the job!

سر کار وقت‌تلفی نکن!


Those found loitering in the hotel lobby will be kicked out.

کسانی‌که در سرسرای هتل می‌پلکند، اخراج خواهند شد.


The maid servant loitered so much along the way that she got home two hours late.

کلفت آنقدر آهسته راه می‌رفت و سر راه مکث می‌کرد که دو ساعت دیر به منزل رسید.


پیشنهاد کاربران

ولگردی
ول گشتن
تنبلی کردن
یللی تللی کردن

( مکانیک پرواز ) ( هوانوردی )
مرحله ای از پرواز است که در آن هواگَرد بر فراز منطقه ی کوچکی به پرواز در می آید.
به صورت عمومی این مرحله در هنگام اتمام پرواز پیمایشی و پیش از فرود روی می دهد.
در ماموریت های حمله به زمین یا شناسایی، این مرحله، پروازی است که هواگرد بر فراز هدف خود انجام می دهد.

عاطل و باطل گشتن
Hang around

To walk around without any purpose


کلمات دیگر: