1. my father could memorize tens of phone numbers
پدرم می توانست ده ها شماره تلفن را به یاد بسپارد.
2. you have to memorize your lines
باید نقش خود را از حفظ کنی.
3. david's superior ability to memorize names
استعداد فوق العاده ی دیوید در حفظ کردن اسم ها
4. She can memorize facts very quickly.
[ترجمه ترگمان]اون میتونه وقایع رو خیلی سریع حفظ کنه
[ترجمه گوگل]او می تواند حقایق را به سرعت حفظ کند
5. I shall try to memorize all these phrases.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم همه این عبارات را به خاطر بسپارم
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد همه این عبارات را حفظ کنم
6. He could memorize nothing.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست هیچ چیز را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او می تواند چیزی را حفظ کند
7. I don't try to memorize speeches word for word.
[ترجمه ترگمان]سعی نمی کنم کلمات را برای یک کلمه به خاطر بسپارم
[ترجمه گوگل]من سعی نکنم سخنرانی ها را به صورت کلمه ای حفظ کنم
8. He studied his map, trying to memorize the way to Rose's street.
[ترجمه ترگمان]او نقشه خود را بررسی کرد و سعی کرد راه را به سمت خیابان رز به خاطر بسپارد
[ترجمه گوگل]او نقشه خود را مطالعه کرد، تلاش کرد تا راه را به خیابان رز برساند
9. The Sky People allowed the Navajos to memorize each one as a sacred trust for healing purposes.
[ترجمه ترگمان]مردم آسمان به Navajos اجازه دادند که هر یک را به عنوان یک اعتماد مقدس برای اهداف شفا به خاطر بسپارد
[ترجمه گوگل]مردم آسمان به ناواهو اجازه دادند هر یک را به عنوان یک اعتماد مقدس برای اهداف شفا حفظ کنند
10. Don't write your password down, memorize it.
[ترجمه Roya] رمز ورود خود را ننویسید و ان را به حافظه بسپارید
[ترجمه ترگمان]اسم رمز رو بنویس، حفظش کن
[ترجمه گوگل]رمز عبور خود را بنویسید، آنرا حفظ کنید
11. I find myself attempting to memorize the Masai words as she did.
[ترجمه ترگمان]خودم را در حالی یافتم که سعی می کردم کلمات را مثل او به خاطر بسپارم
[ترجمه گوگل]من خودم را در تلاش برای حفظ کلمات Masai را به عنوان او انجام داد
12. He would memorize them, then try to reproduce them, but without success.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را حفظ می کرد، سپس سعی می کرد آن ها را دوباره تکثیر کند، اما موفق نمی شد
[ترجمه گوگل]او آنها را حفظ می کند، سپس سعی می کند آنها را تکثیر کند، اما بدون موفقیت
13. Chaffinches do not sing at this time, but memorize the sound of adult chaffinches.
[ترجمه ترگمان]Chaffinches در این زمان آواز نمی خواند اما صدای of بالغ را به خاطر بسپار
[ترجمه گوگل]Chaffinches در این زمان آواز نمی خواند، اما صدای بالغ را به یاد می آورد
14. I memorize its features and inch my way toward the bookshelf.
[ترجمه ترگمان]اجزای چهره اش را به خاطر می سپارم و به جلو قفسه کتاب نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من ویژگی های خود را حفظ می کنم و این راه را به سمت قفسه کتاب می گذارم
15. There's no way I can memorize all these formulas before the test.
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم همه این فرمول ها را قبل از امتحان به خاطر بسپارم
[ترجمه گوگل]هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم تمام این فرمولها را قبل از آزمون حفظ کنم