1. the primacy of deed over word
برتر بودن عمل از حرف
2. This approach gives primacy to facts.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد به حقایق برتری می دهد
[ترجمه گوگل]این رویکرد حقایق را اولویت می دهد
3. The government insists on the primacy of citizens' rights.
[ترجمه ترگمان]دولت بر اولویت حقوق شهروندان تاکید دارد
[ترجمه گوگل]دولت بر پایه حقوق شهروندان اصرار دارد
4. We must give primacy to education.
[ترجمه ترگمان]ما باید به آموزش اولویت بدهیم
[ترجمه گوگل]ما باید به آموزش عالی توجه کنیم
5. This college emphasizes the primacy of teaching over research.
[ترجمه ترگمان]این کالج بر اولویت تدریس در تحقیقات تاکید دارد
[ترجمه گوگل]این کالج تاکید بر اولویت آموزش در زمینه تحقیقات است
6. This time, it was the primacy of the office as gathering place that was the weak link in the chain.
[ترجمه ترگمان]این بار، این برتری دفتر به عنوان یک مکان گردهمایی بود که حلقه ضعیف زنجیر بود
[ترجمه گوگل]این بار، اولویت این دفتر به عنوان محل جمع آوری بود که پیوند ضعیف در زنجیره بود
7. Primacy must be given to the human rights of the individual boy or girl.
[ترجمه ترگمان]Primacy باید به حقوق بشر یک پسر یا دختر داده شود
[ترجمه گوگل]اولویت باید به حقوق بشر دختر یا پسر اختصاص داده شود
8. Also, the parent subtly asserts primacy.
[ترجمه ترگمان]همچنین، والدین با زیرکی به برتری نیاز دارند
[ترجمه گوگل]همچنین، والدین ظرافت اولیت را تضمین می کنند
9. But there is another aspect of the primacy which has so far been only briefly mentioned.
[ترجمه ترگمان]اما جنبه دیگری از برتری وجود دارد که تاکنون تنها به طور خلاصه ذکر شده است
[ترجمه گوگل]اما جنبه دیگری از اولویت وجود دارد که تا کنون تنها مختصرا ذکر شده است
10. The whole canonical process recognizes the primacy of conscience and free will.
[ترجمه ترگمان]کل این فرآیند قانونی برتری وجدان و اراده آزاد را به رسمیت می شناسد
[ترجمه گوگل]تمام فرآیندهای کانونی، اولویت وجدان و اراده آزاد را به رسمیت می شناسند
11. Table 4 supports the primacy effect as recall is significantly greater for the first three words in the list.
[ترجمه ترگمان]جدول ۴ از اثر تقدم پشتیبانی می کند چون به طور قابل توجهی برای سه کلمه اول در فهرست بیشتر است
[ترجمه گوگل]جدول 4 اثر اولیت را پشتیبانی می کند به عنوان فراخوانی برای سه کلمه اول در لیست به طور قابل توجهی بیشتر است
12. It appears unduly insistent on the primacy of certain conceptual connections between cognition and language.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این کار بی جهت بر اولویت روابط مفهومی خاص بین شناخت و زبان پافشاری می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بیش از حد بر پایه ی ارتباطات مفهومی خاصی بین شناخت و زبان ظاهر می شود
13. Britain's imperial primacy required the subjugation of other cultures and the dishonouring of their gods.
[ترجمه ترگمان]برتری امپراتوری بریتانیا مستلزم انقیاد سایر فرهنگ ها و ظهور خدایان آن ها بود
[ترجمه گوگل]اولویت امپراطوری انگلستان، تحریم فرهنگ های دیگر و نادیده گرفتن خدایان آنها بود
14. The courts, therefore, recognise as law and accord primacy to those measures which Parliament passes as Acts.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دادگاه ها به عنوان قانون و اولویت بر آن معیارهایی که پارلمان به عنوان قوانین عمل می کند، شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، دادگاه ها به عنوان مقررات و مقرراتی که پارلمان به آن اعمال می شود، به عنوان قانون و اولویت اولویت ها به رسمیت شناخته شده است
15. The Constitution stresses the primacy of Hindi which, written in Devanagari script, is the nation's official language.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی بر برتری زبان هندی تاکید می کند که در script Devanagari نوشته شده و زبان رسمی کشور است
[ترجمه گوگل]قانون اساسی تاکید بر اولویت هندی است که در رساله دوانگاری نوشته شده است، زبان رسمی کشور است