کلمه جو
صفحه اصلی

turf


معنی : چمن، ذغال سنگ نارس، کلوخ چمنی، طبقه فوقانی خاک، خاک ریشه دار، با چمن پوشاندن
معانی دیگر : (از نظر گروه اوباشان شهری) قلمرو، ناحیه ی انحصاری، محله ی دربست، جولانگاه، کلوخ دارای علف و ریشه، سیاخاک، خاکرویه، ریشه خاک (sod هم می گویند)، مرغ، علف پر پشت، (انگلیس) تورب، سوخت گیاهی، (معمولا با: the) پیست اسبدوانی، اسبدوانی، با مرغ پوشاندن، چمن پوش کردن، (انگلیس) اخراج کردن، دور انداختن، کلو  چمنی، مرغزار

انگلیسی به فارسی

چمن، کلوخ چمنی، خاک ریشه دار، طبقه فوقانی خاک،مرغزار، ذغال سنگ نارس، باچمن پوشاندن


چمن، طبقه فوقانی خاک، خاک ریشه دار، کلوخ چمنی، ذغال سنگ نارس، با چمن پوشاندن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the surface layer of the soil, held together in a thick mat by grass and other plant roots.
مترادف: sod
مشابه: earth, green, greensward, ground, lawn, soil, sward

(2) تعریف: a piece of peat, cut or dug for use as fuel.
مترادف: peat
مشابه: sod

(3) تعریف: the racetrack where horse races are run, or the sport or business of horse racing.
مشابه: course, oval, racetrack, track

(4) تعریف: (informal) one's particular domain or area of interest or expertise, esp. considered as inviolable.
مترادف: domain
مشابه: beat, jurisdiction, province, territory
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: turfs, turfing, turfed
مشتقات: turfless (adj.), turflike (adj.)
• : تعریف: to cover (an area) with turf.
مترادف: sod

• ground-level layer of matted soil and plant roots; peat for use as fuel; racetrack for horse racing; area, territory (slang); area of influence or expertise (slang)
plant grass or sod; remove from office, eject (british slang)
turf is short, thick, even grass.
if you turf someone out, you force them to leave; an informal expression.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چمن - مرغ

مترادف و متضاد

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

ذغال سنگ نارس (اسم)
turf, peat

کلوخ چمنی (اسم)
turf, sod

طبقه فوقانی خاک (اسم)
turf

خاک ریشه دار (اسم)
turf

با چمن پوشاندن (فعل)
turf

جملات نمونه

1. turf out
(انگلیس) دور انداختن،مرخص کردن،بیرون کردن

2. the gang's turf extends to the river
قلمرو گروه اراذل تا رودخانه امتداد دارد.

3. They still cut turf here for fuel.
[ترجمه Reza Kamal] آنها هنوز از علوفه خشک بعنوان سوخت استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان] اونا هنوز برای سوخت استفاده میکنن
[ترجمه گوگل]آنها هنوز سوختگی را در اینجا می بینند

4. Antiques are very much her turf.
[ترجمه ترگمان]Antiques خیلی turf
[ترجمه گوگل]عتیقه جات بسیار چرم او است

5. the hallowed turf of Wembley, etc.
[ترجمه ترگمان]علف های مقدس of و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]سرزمین مقدس ومبلی و غیره

6. Turf the cat out if you want to sit in the chair.
[ترجمه ترگمان]اگه میخوای روی صندلی بشینی گربه را خاموش کن
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید در صندلی بنشینید، از گربه خارج شوید

7. How vigorously will the local companies defend their turf?
[ترجمه ترگمان]شرکت های محلی چگونه از خاک خود دفاع می کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه شرکت های محلی از چمن خود محافظت می کنند؟

8. He worked fast, cutting and slicing the turf neatly, heaving the sod to one side.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت کار می کرد و چمن را صاف می کرد و چمن را به یک طرف می کشید
[ترجمه گوگل]او سریع کار کرد، به طور منظم برش را بریده و بریده بریده، و از یک طرف آن را به زمین می ریزد

9. Judges feel that the courtroom is their private turf.
[ترجمه ترگمان]قضات احساس می کنند که دادگاه خصوصی آن ها است
[ترجمه گوگل]قضات احساس میکنند که دادگاه چمن خصوصی آنهاست

10. The turf felt springy under their feet.
[ترجمه ترگمان]زمین زیر پایشان صاف شده بود
[ترجمه گوگل]جاروبرقی تحت پای خود احساس می کند

11. The gymnastics team won the championship on home turf.
[ترجمه ترگمان]تیم ژیمناستیک مسابقات قهرمانی را در کشور به دست آورد
[ترجمه گوگل]تیم ژیمناستیک مسابقات قهرمانی بر روی چمن خانه را به دست آورد

12. They shuffled slowly down the turf towards the cliff's edge.
[ترجمه ترگمان]به آرامی از چمن پایین رفتند و به طرف لبه صخره رفتند
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی به سمت لبه صخره ها حرکت کردند

13. He feels more confident on home turf.
[ترجمه ترگمان]او احساس اطمینان بیشتری نسبت به چمن های خانه دارد
[ترجمه گوگل]او احساس امنیت بیشتری نسبت به چمن خانه دارد

14. Their turf was Paris: its streets, theaters, homes, and parks.
[ترجمه ترگمان]قلمرو آن ها پاریس بود: خیابان ها، تئاترها، خانه ها، و پارک ها
[ترجمه گوگل]جاده های آنها پاریس، خیابان ها، تئاتر ها، خانه ها و پارک ها بود

15. A herd of goats was nibbling the turf around the base of the tower.
[ترجمه ترگمان]یک گله بزها مشغول جویدن چمن اطراف برج بودند
[ترجمه گوگل]یک گله بز از روی چاله در اطراف پایه برج چسبیده بود

The gang's turf extends to the river.

قلمرو گروه اراذل تا رودخانه امتداد دارد.


اصطلاحات

turf out

(انگلیس) دور انداختن، مرخص کردن، بیرون کردن


پیشنهاد کاربران

سطحی - کم عمق

قلمرو، جولانگاه، منطقه نفوذ

زمین چمنی. صاحب زمین

اخراج کردن

۱ - لایه بیرونی خاک که چمن و ریشه آنها را شامل می شود
Top matted layer of soil/ground which contains grass and its roots

• The grassy turf was deep and yielding

۱ - قلمرو، حیطه، حوزه نفوذ
Territory

• The hardest problems to deal with are his inevitable invasions of your turf

• . It’s a turf war, a rumble for territory

چمن ( به همراه خاک زیر آن ) ؛ قلمرو ؛ مسابقه اسب دوانی

# The turf feels very springy underfoot
# He is cutting and slicing the turf neatly
# The gang's turf extends to the river
# His agile horse won the turf


کلمات دیگر: