خیساندن، نوشانیدن، آب دادن
drenched
خیساندن، نوشانیدن، آب دادن
انگلیسی به فارسی
خیس شده
انگلیسی به انگلیسی
• soaked, wet, saturated
if you are drenched, you have become very wet.
if you are drenched, you have become very wet.
جملات نمونه
1. a rain drenched forest
جنگل خیس از باران
2. a salad drenched in brandy
سالادی که در براندی خوابانده شده است
3. water spewed slowly from the drenched quilt
آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.
4. A sudden thunderstorm had drenched us to the skin.
[ترجمه ترگمان]یک طوفان ناگهانی ما را خیس کرده بود
[ترجمه گوگل]رعد و برق ناگهانی ما را به پوست فروخت
[ترجمه گوگل]رعد و برق ناگهانی ما را به پوست فروخت
5. Come on in - you're drenched!
[ترجمه ترگمان]- بیا تو - خیس شدی!
[ترجمه گوگل]بیا در - شما مرطوب!
[ترجمه گوگل]بیا در - شما مرطوب!
6. A heavy rain drenched the travellers.
[ترجمه ترگمان]باران سنگین مسافران را خیس کرد
[ترجمه گوگل]باران سنگین مسافران را خیس کرد
[ترجمه گوگل]باران سنگین مسافران را خیس کرد
7. We were caught in the storm and got drenched .
[ترجمه ترگمان]توی طوفان گیر افتادیم و خیس شدیم
[ترجمه گوگل]ما در طوفان گرفتار شدیم و خیس شدیم
[ترجمه گوگل]ما در طوفان گرفتار شدیم و خیس شدیم
8. The people there have been drenched.
[ترجمه ترگمان] مردم اونجا خیس شدن
[ترجمه گوگل]مردم آنجا خیس شده اند
[ترجمه گوگل]مردم آنجا خیس شده اند
9. He was drenched in sweat.
[ترجمه ترگمان]خیس عرق شده بود
[ترجمه گوگل]او در عرق خیس شد
[ترجمه گوگل]او در عرق خیس شد
10. His face was drenched with sweat.
[ترجمه ترگمان]صورتش خیس عرق بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با عرق خیس شد
[ترجمه گوگل]چهره اش با عرق خیس شد
11. The trees were drenched with sunlight.
[ترجمه ترگمان]درختان از نور آفتاب خیس شده بودند
[ترجمه گوگل]درختان با نور خورشید خیس شد
[ترجمه گوگل]درختان با نور خورشید خیس شد
12. The athletes were drenched in/with sweat.
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران عرق کرده بودند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران در / با عرق خیس شدند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران در / با عرق خیس شدند
13. We were completely drenched and cold.
[ترجمه ترگمان]کام لا خیس و سرد شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما کاملا خیس و سرد بودیم
[ترجمه گوگل]ما کاملا خیس و سرد بودیم
14. They were drenched to the skin.
[ترجمه ترگمان]آن ها را خیس کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به پوست خیس شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به پوست خیس شده بودند
15. The man was drenched to the skin.
[ترجمه ترگمان]مرد به پوست چسبیده بود
[ترجمه گوگل]این مرد به پوست خیس شد
[ترجمه گوگل]این مرد به پوست خیس شد
پیشنهاد کاربران
غوطه ور بودن
Soaked, steeped
غرقِ. . . .
خیسِ. . .
غوطه ور در. . . .
He was drenched in sweat
خیس عرق بود
خیسِ. . .
غوطه ور در. . . .
He was drenched in sweat
خیس عرق بود
خیسِ ( عرق )
کلمات دیگر: