1. a sentimental journey
یک مسافرت خیال انگیز
2. for sentimental reasons
به دلایل عاطفی
3. my sentimental attachement to my dead father's glasses
دلبستگی عاطفی من به عینک پدر مرحومم
4. the sentimental appeal of his paintings
گیرایی سوهشی نقاشی های او
5. a scientific as opposed to a sentimental evaluation
یک ارزیابی علمی در مقابل یک ارزیابی عاطفی
6. I'm trying not to be sentimental about the past.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم درباره گذشته احساساتی نباشم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم در مورد گذشته احساسات نداشته باشم
7. Sentimental children forever whining about how bitterly unfair your lives have been. Well,it may have escaped you notice, but life isn't fair.
[ترجمه ترگمان]بچه های احساساتی برای همیشه ناله می کنند که زندگی شما چقدر ناعادلانه است خوب، شاید فرار کرده باشی، اما زندگی عادلانه نیست
[ترجمه گوگل]کودکان احساساتی برای همیشه نگرانی در مورد چگونگی تلخی و ناعادلانه زندگی شما دارند خوب، ممکن است از ذهن شما فرار کرده باشد، اما زندگی عادلانه نیست
8. She kept the letters for sentimental reasons.
[ترجمه ترگمان]او نامه ها را به دلایل احساساتی نگه می داشت
[ترجمه گوگل]او حروف را به دلایل احساسی نگه داشته است
9. In the sentimental days, I take time, messy floating.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای احساساتی، وقتم را تلف خواهم کرد
[ترجمه گوگل]در روزهای عاطفی، زمان زیادی را صرف پرواز می کنم
10. For sentimental reasons I wanted to delay my departure until June.
[ترجمه ترگمان]به دلایلی که می خواستم قبل از ژوئن به تاخیر بیفتم
[ترجمه گوگل]به دلایل احساسی، من می خواستم تا ماه ژوئن من را ترک کنم
11. Don't go getting all mushy and sentimental.
[ترجمه ترگمان]دیگر احساساتی و احساساتی نشو
[ترجمه گوگل]نرو نه همه ی مشتاق و احساساتی
12. He regarded poetry as sentimental self-expression.
[ترجمه ترگمان]او شعر را به عنوان self احساساتی تلقی می کرد
[ترجمه گوگل]او شعر را به مثابه بیان احساسات احساس کرد
13. He's not the sort of man who gets sentimental about old friendships.
[ترجمه ترگمان]او از آن نوع مردانی نیست که در مورد دوستی قدیمی احساساتی می شود
[ترجمه گوگل]او مردی نیست که در مورد دوستی های قدیمی احساساتی باشد
14. People can be very sentimental about animals.
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند در مورد حیوانات احساساتی باشند
[ترجمه گوگل]مردم می توانند در مورد حیوانات بسیار احساساتی باشند
15. The locket has great sentimental value .
[ترجمه ترگمان] گردن بند ارزش زیادی داره
[ترجمه گوگل]قفل دارای ارزش بسیار ارزشمند است
16. Her novels are full of sentimental slush.
[ترجمه ترگمان]رمان های او پر از گل و لای احساساتی است
[ترجمه گوگل]رمان های او پر از خستگی احساسی است