1. he decided to shun all alcoholic beverages
او تصمیم گرفت از همه ی مشروبات الکلی روی بگرداند.
2. if you would shun disgrace, conform (yourself to the people)
خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو
3. Wise men love truth, whereas fools shun it.
[ترجمه ترگمان]مردان عاقل حقیقت را دوست می دارند اما احمق ها از آن دوری می کنند
[ترجمه گوگل]عاقلان عاشق حقیقت هستند، در حالی که احمق ها آن را خاموش می کنند
4. They wear simple clothes and shun modern contrivances.
[ترجمه ترگمان]آن ها لباس های ساده می پوشند و از ابتکارهای مدرن دوری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها لباس های ساده را می پوشند و مانع مدرن می شوند
5. More discriminating visitors now tend to shun the area.
[ترجمه ترگمان]اکنون بازدیدکنندگان discriminating تمایل دارند از این منطقه دوری کنند
[ترجمه گوگل]امروزه بیشتر بازدید کننده های تبعیض آمیز تمایل دارند که منطقه را ترک کنند
6. But they will shun countries where there is no prospect of a juicy profit.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها از کشورهایی دوری خواهند کرد که هیچ امیدی به سود آبدار نیست
[ترجمه گوگل]اما آنها کشورهایی را خدشه دار خواهند کرد که چشم انداز سود بالایی ندارند
7. They have little ambition, tend to shun responsibility, and like to be directed.
[ترجمه ترگمان]آن ها جاه طلبی کمی دارند و تمایل دارند از مسئولیت اجتناب کنند و دوست دارند که به آن ها دستور داده شود
[ترجمه گوگل]آنها جاهطلبانه اند، تمایل دارند که مسئولیت خود را از کار بیاندازند، و دوست دارند که هدایت شوند
8. Tourists shun regions with high malaria, as do multinational firms choosing the location of foreign investments.
[ترجمه ترگمان]گردشگران از مناطق با مالاریا بالا اجتناب می کنند، چرا که شرکت های چند ملیتی موقعیت سرمایه گذاری های خارجی را انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]گردشگران مناطق سرطانی را با مالاریا بالا می کنند، همانطور که شرکت های چند ملیتی محل های سرمایه گذاری خارجی را انتخاب می کنند
9. But unlike other Hasidic sects, Lubavitch does not shun the outside world.
[ترجمه ترگمان]اما برخلاف سایر فرقه های Hasidic، Lubavitch از جهان خارج دوری نمی کند
[ترجمه گوگل]اما بر خلاف دیگر فرقه های حسیتی، لوباویچ دنیای خارج را خاموش نمی کند
10. Heads turning away to shun the reflected glare from the frozen moat.
[ترجمه ترگمان]سرها به طرف من برگشت تا از انعکاس انعکاس نور از خندق frozen پرهیز کند
[ترجمه گوگل]سرها به دور از انعکاس انعکاس منعکس شده از خندق یخ زده می روند
11. But shun profane and vain babblings : for they will increase unto more ungodliness.
[ترجمه ترگمان]اما از babblings و babblings بی هوده دست بردارید: زیرا آن ها unto بیشتری را افزایش خواهند داد
[ترجمه گوگل]اما بیگانه های بیگانه و بیهوده را خاموش کنید زیرا آنها بی تردید بیشتر می شوند
12. Yin Shun is a major representative and elucidator of the Humanistic Buddhism. He accepted the research methods of modern science and founded the theoretical principle of Humanistic Buddhism.
[ترجمه ترگمان]یین Shun یکی از نمایندگان مهم و elucidator مکتب بودا است او روش های تحقیقاتی علم مدرن را پذیرفت و اصل نظری of Buddhism را بنیان نهاد
[ترجمه گوگل]یین شون نماینده و روشنگر بودیسم انسانی است او روش های تحقیق علوم مدرن را پذیرفته و اصل نظری بودیسم انسانی را تأسیس کرد
13. In studying a problem, we must shun subjectivity, one - sidedness and superficiality.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه یک مشکل، ما باید از ذهنیت، یک - sidedness و superficiality اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]در مطالعه یک مشکل، ما باید ذهنیت، یک طرفه و سطحی را کنار بگذاریم
14. Among the habits which children should shun are slovenliness, rudeness, laziness, lying, stealing and slandering.
[ترجمه ترگمان]در میان the که کودکان باید از آن اجتناب کنند عبارتند از slovenliness، بی ادبی، تنبلی، دروغ گفتن، دزدی و تهمت
[ترجمه گوگل]از عادت هایی که بچه ها باید از خود دور کنند، ناامیدی، بی رحمی، تنبلی، دروغ گویی، سرقت و تقلب است
15. In studying a problem, we must shun subjectivity.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه یک مشکل باید از ذهنیت اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]در مطالعه یک مشکل، ما باید ذهنیت را کنار بگذاریم