کلمه جو
صفحه اصلی

allude


معنی : اظهار کردن، اشاره کردن، مربوط بودن به، گریز زدن به
معانی دیگر : ذکر کردن، اشاره داشتن، اشاره کردن به، تلویحا گفتن، اظهار داشتن (به طور ضمنی)، مربوط بودن به با to

انگلیسی به فارسی

اشاره کردن، اظهار کردن، مربوط بودن به (با to )، گریز زدن به


اشاره کرد، اشاره کردن، مربوط بودن به، اظهار کردن، گریز زدن به


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: alludes, alluding, alluded
• : تعریف: to refer to indirectly or in passing (usu. fol. by "to").
مترادف: advert, cite, hint, imply, intimate, mention, refer, touch
مشابه: adumbrate, insinuate, quote

- We never discussed the issue of the inheritance, but she alluded to it several times that evening.
[ترجمه ترگمان] ما هرگز درباره مساله میراث با هم صحبت نمی کردیم اما او چندین بار در آن شب به این موضوع اشاره کرد
[ترجمه گوگل] ما هرگز درباره موضوع ارثی بحث نکردیم، اما او چندین بار به آن اشاره کرد

• hint; mention briefly
if you allude to something, you mention it in an indirect way; a formal word.

مترادف و متضاد

اظهار کردن (فعل)
express, profess, declare, affirm, suggest, allude, froth, import, state

اشاره کردن (فعل)
point, motion, mention, hint, sign, allude, nudge, insinuate, imply, cue, beckon

مربوط بودن به (فعل)
treat, concern, allude, pertain to

گریز زدن به (فعل)
allude

hint at


Synonyms: advert, bring up, imply, insinuate, intimate, point, refer, suggest


جملات نمونه

1. Try not to allude to this matter in his presence because it annoys him to hear of it.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در حضور او به این موضوع اشاره نکنید زیرا از شنیدن آن ناراحت می شود
[ترجمه گوگل]سعی نکنید به این موضوع در حضور او اشاره کنید زیرا باعث می شود او از آن بترسد

2. Her husband's death made her very sad; don't allude to it when you meet her.
[ترجمه ترگمان]مرگ شوهرش او را خیلی ناراحت کرده بود؛ وقتی او را دیدید به آن اشاره نکنید
[ترجمه گوگل]مرگ شوهرش او را بسیار ناراحت کرد؛ وقتی او را دیدید به آن اشاره نکنید

3. I didn't allude to anybody or anything.
[ترجمه ترگمان]من به کسی یا هر چیزی اشاره نکردم
[ترجمه گوگل]من به کسی یا چیزی اشاره نکردم

4. When asked, archivists and art dealers shrug and allude to the war.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از او پرسید، archivists و دلالان آثار هنر شانه بالا می اندازند و به جنگ اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]وقتی پرسید، آرشیوین و بازرگانان هنر خیال می کنند و به جنگ اشاره می کنند

5. Let me allude to two of these issues.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به دو مورد از این مسائل اشاره کنم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید به دو مورد از این مسائل اشاره کنم

6. I do not now allude to preference though of course that comes first.
[ترجمه ترگمان]من اکنون در اولویت قرار ندارم، هر چند که البته اول می آید
[ترجمه گوگل]من الان به اولویت نمی رسم البته البته اولا می آید

7. They allude to a vision only half - glimpsed.
[ترجمه ترگمان]آن ها به تصویری که فقط نیمی از یک نظر دارند اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]آنها فقط یک نکته را در نظر می گیرند

8. He allude to the problem in his speech.
[ترجمه ترگمان]به مشکل کلام او اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود به مشکل اشاره دارد

9. Did he allude to his hope of being captain?
[ترجمه ترگمان]آیا به امید کاپیتان بودن اشاره کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا او به امید خود به کاپیتان اشاره کرد؟

10. You mustn't allude to his baby's death when you meet John.
[ترجمه ترگمان]وقتی با جان آشنا شدی نباید به مرگ بچه اش اشاره کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید با مرگ جانش را با دیدار با جان می نامید

11. In your remarks you allude to certain sinister development.
[ترجمه ترگمان]به remarks اشاره می کنید که به یک پیشرفت وحشتناک اشاره می کنید
[ترجمه گوگل]در سخنان شما به پیشرفت های ناخوشایند خاصی اشاره می شود

12. In your remarks you allude to certain sinister developments.
[ترجمه ترگمان]در سخنان شما به پیشرفت های مشئوم اشاره می کنید
[ترجمه گوگل]در سخنان شما به پیشرفت های ناخوشایند خاصی اشاره می کنید

13. Yellow lawyer expresses, not allude in the contract that he and Baidu Shenzhen branch sign jurisdictional.
[ترجمه ترگمان]وکیل زرد بیان کرد، نه اشاره به قراردادی که شاخه Shenzhen Baidu jurisdictional را امضا کرد
[ترجمه گوگل]وکیل زرد اظهار می کند، در قرارداد نمی گوید که او و شعبه بایو شنزن دارای مجوز قانونی هستند

14. Besides, It'struck him as a little absurd to allude to the matter.
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، به نظرش مضحک می آمد که به این موضوع اشاره نکند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او را به عنوان کمی پوچ برای اشاره به موضوع

15. I allude only here a small among them.
[ترجمه ترگمان]من فقط به این نکته اشاره می کنم که در میان آنان کوچکی است
[ترجمه گوگل]من فقط در اینجا یک کوچک در میان آنها اشاره می کنم

He alluded to the rising prices.

به قیمت‌های روزافزون اشاره کرد.


پیشنهاد کاربران

ارجاع دادن ( بطور غیر مستقیم )

ریشه lude در کل به معنای گریز است: elude=گریختن، فرار کردن، allude=گریز زدن و. . .

بصورت غیر مستقیم به کسی یا چیزی توجه داشتن

1 - اشاره کردن به
2 - به تلویح گفتن
3 - به کنایه گفتن
4 - گریز زدن به
5 - سربسته گفتن

آنَکیدَن.

خلاف رای سلطان رای جستن
بخون خویش باشد دست شستن
اگر خود روز را گوید شب است این
بباید گفت آنک ماه و پروین.
سعدی


کلمات دیگر: