1. Some governments, national and local, censor books.
بعضی از دولت های ملی و محلی، کتاب ها را سانسور می کنند
2. The censor felt that fiction as well as other books should receive the stamp of approval before they were put on sale.
مامور سانسور احساس کرد که کتاب های تخیلی هم مثل کتاب های دیگر، بایستی مهر تایید را قبل از فروش، دریافت کند
3. Any mention of the former prime minister was outlawed by the censor.
هر اشاره ای به نام نخست وزیر قبلی، توسط مامور سانسور ممنوع شد
4. the censor excised parts of the film
سانسورچی بخشی از فیلم را زد.
5. do they censor letters in your country?
آیا در کشور شما نامه ها را سانسور می کنند؟
6. The censor demanded that the scene be written out.
[ترجمه ترگمان]مامور سانسور خواستار آن شد که صحنه نوشته شود
[ترجمه گوگل]سنسور خواست صحنه را نوشته شود
7. Two scenes were cut by the censor.
[ترجمه ترگمان]دو صحنه با سانسور قطع شد
[ترجمه گوگل]دو سناریو توسط سانسور بریده شد
8. The film hasn't been viewed by the censor.
[ترجمه ترگمان]این فیلم را سانسور بررسی نکرده است
[ترجمه گوگل]فیلم توسط سانسور مشاهده نشده است
9. The play was banned by the censor.
[ترجمه ترگمان]سانسور آن را سانسور کرد
[ترجمه گوگل]این بازی توسط سانسور ممنوع شد
10. The censor struck out the next two lines.
[ترجمه ترگمان]سانسور دو سطر بعدی را نواخت
[ترجمه گوگل]سانسور دو خط بعدی را بیرون کشید
11. The film has not been viewed by the censor.
[ترجمه ترگمان]این فیلم را سانسور مشاهده نکرده است
[ترجمه گوگل]فیلم توسط سانسور مشاهده نشده است
12. ITV companies tend to censor bad language in feature films.
[ترجمه ترگمان]شرکت های ITV تمایل دارند که زبان بد را در فیلم ها سانسور کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های ITV تمایل دارند زبان بدی را در فیلم های سانسور کنند
13. Private businesses and clubs can censor all they like.
[ترجمه ترگمان]شرکت های خصوصی و باشگاه ها می توانند همه آن ها را سانسور کنند
[ترجمه گوگل]کسب و کارهای خصوصی و باشگاه ها می توانند همه آنها را دوست داشته باشند
14. The works Mr Torode would refuse to censor differ in status.
[ترجمه ترگمان]آثاری که آقای Torode از سانسور کردن خودداری می کند در وضعیت متفاوت است
[ترجمه گوگل]آثار آقای Torode از سانسور در وضعیت متفاوت متفاوت هستند
15. Well, buddy, censor those thoughts right now and start thinking about sleek, contemporary sportswear.
[ترجمه ترگمان]خوب رفیق، این افکار را در حال حاضر سانسور می کند و شروع به فکر کردن درباره لباس ورزشی و پوشاک ورزشی معاصر می کند
[ترجمه گوگل]خوب، عزیزم، این افکار را در حال حاضر سانسور کنید و به تفکر در مورد لباس ورزشی معاصر فکر کنید
16. First are those who censor the truth knowingly, to aid their cause.
[ترجمه ترگمان]اول کسانی هستند که حقیقت را به صورت آگاهانه و به منظور کمک به اهداف خود سانسور می کنند
[ترجمه گوگل]اول کسانی هستند که حقیقتا به حقیقت سانسور می کنند، برای کمک به علتشان
17. In this form the censor permitted the book to pass.
[ترجمه ترگمان]در این صورت، سانسور اجازه داد که کتاب تصویب شود
[ترجمه گوگل]در این فرم سانسور کتاب را به تصویب رساند