کلمه جو
صفحه اصلی

away from


معنی : دور از

مترادف و متضاد

دور از (قید)
far, back, out, away, past, away from

پیشنهاد کاربران

دور بودن از

جابجا کردن
منتقل کردن
دور از

خارج شدن از

دور شدن از، فاصله گرفتن از

از کسی گرفتن

فارغ از

اُفت ، مخالف

از طرف


He moved his arm away from his face


کلمات دیگر: