کلمه جو
صفحه اصلی

expound


معنی : واضح کردن، تفسیر کردن، به تفصیل شرح دادن
معانی دیگر : (با جزئیات کامل) شرح دادن، (مو به مو) بیان کردن، لفت و لعاب دادن، تعبیر کردن، سفرنگیدن، (با: on) اظهار کردن، اظهاریه دادن

انگلیسی به فارسی

تفسیرکردن، به تفصیل شرح دادن، واضح کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to discuss or explain in detail (usu. fol. by on or upon).
مترادف: descant, discourse
مشابه: dilate, editorialize, explain, opine

- This statement is not clear; perhaps you could expound on it.
[ترجمه ترگمان] این بیانیه روشن نیست؛ شاید شما بتوانید آن را به تفصیل شرح دهید
[ترجمه گوگل] این بیانیه روشن نیست؛ شاید شما بتوانید روی آن توضیح دهید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: expounds, expounding, expounded
مشتقات: expounder (n.)
• : تعریف: to state or explain (something) in detail.
مترادف: explicate
مشابه: clarify, commentate, elucidate, explain, inform, opine

- While he expounded his theory, the audience listened intently.
[ترجمه ترگمان] در مدتی که او نظریه خود را تشریح می کرد، حضار با دقت گوش می دادند
[ترجمه گوگل] در حالی که تئوری او را توضیح داد، مخاطبان به شدت گوش کردند

• explain; describe in detail; comment
if you expound an idea or opinion, you give a clear and detailed explanation of it; a formal word.

مترادف و متضاد

واضح کردن (فعل)
clear, clarify, expound

تفسیر کردن (فعل)
gloss, expound, construe, interpret, translate, explicate

به تفصیل شرح دادن (فعل)
expand, expound, expatiate

talk about in great detail


Synonyms: clarify, comment, construe, delineate, describe, discourse, elucidate, enucleate, exemplify, explain, explicate, express, illustrate, interpret, present, set forth, spell out, state, unfold


جملات نمونه

1. Schmidt continued to expound his views on economics and politics.
[ترجمه ترگمان]اشمیت به تشریح دیدگاه های خود درباره اقتصاد و سیاست ادامه داد
[ترجمه گوگل]اشمیت همچنان به ارائه دیدگاه های خود در مورد اقتصاد و سیاست ادامه داد

2. What he has tried to expound in this article bears on a key problem in our economic reform.
[ترجمه ترگمان]آنچه او تلاش کرده است در این مقاله توضیح دهد، بر روی یک مساله کلیدی در اصلاحات اقتصادی ما است
[ترجمه گوگل]آنچه که او سعی در توضیح در این مقاله کرده است، بر یک مشکل اساسی در اصلاحات اقتصادی ما است

3. Why not get a diviner to expound my dream?
[ترجمه ترگمان]چرا نمیری یه \"diviner\" برای تفسیر خواب من پیدا کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا یک طلایه دار نیست که رویای من را توضیح دهد؟

4. She uses her newspaper column to expound her views on environmental issues.
[ترجمه ترگمان]او از ستون روزنامه خود برای تشریح دیدگاه های خود درباره مسائل زیست محیطی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او از ستون روزنامه اش برای نمایش نظراتش در مورد مسائل زیست محیطی استفاده می کند

5. Fortunately, he can expound in more than a sound bite.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، او می تواند در بیشتر از یک گاز صوتی توضیح دهد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، او می تواند بیش از یک نیش صدا را بیان کند

6. She expounded the Scriptures to her nuns, she will expound them now to her disciples.
[ترجمه ترگمان]او کتاب مقدس را برای راهبه ها شرح داد، اکنون در حال حاضر آن ها را به حواریون خود توضیح خواهد داد
[ترجمه گوگل]او کتاب مقدس را به زوج های خود تفسیر کرد، او اکنون به شاگردانش می گوید

7. Expound the different four gradations of Marx's production labor theory.
[ترجمه ترگمان]چهار درجه مختلف نظریه نیروی کار مارکس را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]چهار درجه بندی مختلف از نظریه تولید کار مارکس را توضیح دهید

8. This article expound from emotion angle, discusses relation between environment and emotion, brings emotion design tactics ultimately.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، از زاویه احساس، درباره رابطه بین محیط و احساسات بحث می کند و در نهایت تاکتیک های طراحی احساس را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]این مقاله از زاویه احساسی بیان می شود، ارتباط بین محیط و احساسات را مورد بحث قرار می دهد، در نهایت، تاکتیک های طراحی احساسی را به ارمغان می آورد

9. Method: Illustrate and expound the directive effect of a system thinking and its optimal principle on clinical rational use of drugs with examples.
[ترجمه ترگمان]روش: ترسیم و تفسیر اثر دستوری یک سیستم تفکر سیستمی و اصل بهینه آن بر استفاده منطقی بالینی از داروها با مثال
[ترجمه گوگل]روش: تصویر و تبیین اثر هدایت تفکر سیستم و اصل بهینه آن را در استفاده عقلانی بالینی از داروها با نمونه ها توضیح دهید

10. Chapter four, to expound the execution and significance of the Chinese - teaching interaction.
[ترجمه ترگمان]فصل چهار، به شرح اجرا و اهمیت تعامل زبان چینی می پردازد
[ترجمه گوگل]فصل چهارم، به منظور تحویل اعدام و اهمیت تعاملات تعلیمی چینی

11. Please expound the reasons why you wanna join the XueLang ski club Confraternity.
[ترجمه ترگمان]لطفا به دلایلی که می خوای به باشگاه اسکی XueLang ملحق شی توضیح بده
[ترجمه گوگل]لطفا دلایل اینکه مایل به پیوستن به باشگاه اسکی باشگاه XueLang باشید، توضیح دهید

12. This paper intends to expound some important definitions and conclusions in real variable function by using algebraic operation, thus making a new approach to the use of computers in this field.
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد دارد برخی تعاریف و نتایج مهم را در عملکرد متغیر واقعی با استفاده از عملیات جبری شرح دهد، در نتیجه یک رویکرد جدید برای استفاده از کامپیوترها در این زمینه ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله قصد دارد برخی از تعاریف مهم و نتیجه گیری در تابع متغیر واقعی را با استفاده از عمل جبری توضیح دهد، بنابراین یک رویکرد جدید به استفاده از رایانه ها در این زمینه می شود

13. After that, the thesis sets out to expound Poe's emphasis on musicality in poetry and its influence on French Symbolism.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، این پایان نامه به تشریح تاکید فردریک بر musicality در شعر و تاثیر آن بر نمادهای فرهنگی فرانسه می پردازد
[ترجمه گوگل]پس از آن، پایان نامه تعیین شده تاکید پو را بر موسیقی پویایی در شعر و تأثیر آن بر نمادگرایی فرانسوی بیان کند

14. The two effects are expound, especially the vacuity desire for FG5 absolute gravimeter that is
[ترجمه ترگمان]این دو اثر به طور خاص به شرح زیر هستند، به خصوص تمایل vacuity به FG۵ مطلق که عبارتند از:
[ترجمه گوگل]این دو اثر بیان شده است، به ویژه تمایل به خنثی برای گرانش کامل FG5 است

He expounded on his latest theory for his students.

او آخرین تئوری خود را برای شاگردانش شرح داد.


He was expounding on the religious significance of some biblical poems.

او اهمیت مذهبی برخی از شعرهای انجیل را نشان می‌داد.


He expounded on the many good reasons for getting to know New York.

او درباره‌ی دلایل خوب و متعددی که برای آشنایی با شهر نیویورک لازم بود حرف زد.


پیشنهاد کاربران

تفسیر کردن

شرح دادن set forth, describe
با جزئیات توضیح دادن explain in details
بیان کردن state
ارائه دادن present
تفسیر کردن چیزی که گنگ یا مشکل است interpret
تبیین کردن set forth

• Harry expounds on what he loves about Sally
. "and she responds with, “I hate you



کلمات دیگر: