کلمه جو
صفحه اصلی

inside out


1- پشت و رو، 2- کاملا، تمام و کمال

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: reversed so that the inner surface is facing outward.

(2) تعریف: thoroughly; completely.
مشابه: backward and forward

- He knows the place inside out.
[ترجمه بابک ر و] او محل را کاملا میداند
[ترجمه محمد مهدی حاجیان] او تمام زیر و روی خانه را می داند.
[ترجمه ترگمان] اون خونه رو میشناسه
[ترجمه گوگل] او محل خارج از خانه را می داند

• very well, thoroughly, perfectly; reversed (of an article of clothing)

جملات نمونه

1. They turned the place inside out but did not find the thief.
[ترجمه بابک ر و] آنها محل را زیر و رو کردند اما دزد را پیدا نکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها محل را داخل کردند اما دزد را پیدا نکردند
[ترجمه گوگل]آنها محل را از داخل خارج کردند اما دزد را پیدا نکردند

2. A sudden gust of wind blew his umbrella inside out.
[ترجمه ترگمان]یک تندباد ناگهانی چتر خود را در میان گرفت
[ترجمه گوگل]دلتنگ ناگهانی باد، چترش را بیرون زد

3. You have your sweater on inside out.
[ترجمه سارا] شما پلیورت رو پشت و رو پوشیده ای .
[ترجمه ترگمان] تو sweater رو درونت داری
[ترجمه گوگل]شما جامه خود را در داخل خارج کنید

4. You're wearing your sweater inside out.
[ترجمه بابک ر و] داری سوییشرت خودت را پشت و رو میپوشی
[ترجمه هلیا] تو داری ژاکتت رو پشت و رو میپوشی.
[ترجمه ترگمان] You رو تنت کردی
[ترجمه گوگل]شما لباس ژاکت خود را در داخل پوشیدید

5. A sudden gust of wind blew his sunshade inside out.
[ترجمه ترگمان]باد ناگهان چتر خود را در آورد
[ترجمه گوگل]ضربه ناگهانی باد منفجر شد

6. It was so windy my umbrella turned inside out.
[ترجمه بابک ر و] هوا خیلی طوفانی بود چترم بر عکس شد
[ترجمه ترگمان]این قدر پر باد بود که چتر من از آن بیرون آمد
[ترجمه گوگل]این چتر من بادآور بود که از داخل خارج شده بود

7. The wind turned my umbrella inside out.
[ترجمه ترگمان]باد چتر مرا از داخل چرخاند
[ترجمه گوگل]باد از چتر من خارج شد

8. Turn the bag inside out and let it dry.
[ترجمه مصطفی فرقانی] کیف را پشت و رو کنید و اجازه دهید خشک شود.
[ترجمه ترگمان]کیسه را روشن کنید و بگذارید خشک شود
[ترجمه گوگل]کیسه را بیرون بگذارید و آن را خشک کنید

9. She had her jumper on inside out.
[ترجمه ترگمان]او jumper را از داخل بیرون اورده بود
[ترجمه گوگل]او در داخل بیرون از جلیقه او بود

10. The drug squad turned the apartment inside out.
[ترجمه ترگمان]واحد مواد مخدر داخل آپارتمان رو روشن کرد
[ترجمه گوگل]تیم مواد مخدر آپارتمان را خارج از منزل کرد

11. The burglars had turned the house inside out.
[ترجمه بابک ر و] دزدها خانه را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه ترگمان]سارقان خانه را بیرون کرده اند
[ترجمه گوگل]سرقت ها خانه را به بیرون ریختند

12. You've got your sweater on inside out.
[ترجمه ترگمان] تو sweater رو از داخل برداشتی
[ترجمه گوگل]شما جامه خود را در داخل خارج کرده اید

13. He knew the game inside out.
[ترجمه ترگمان] اون بازی رو بلد بود
[ترجمه گوگل]او این بازی را بیرون شناخت

14. Come inside out of the rain.
[ترجمه ترگمان]از باران بیا بیرون
[ترجمه گوگل]بیرون از باران بیا

پیشنهاد کاربران

برعکس

پشت و رو

واژگون، واژگونه، وارونه

زیرو بم ( برای کار )
زیر و رو

چم وخم
ظاهر و باطن

زیر و بم


ظاهر و باطن

She knows her subject inside out ( = very well )
اون خانم کاملا روی رشته آموزشی - درسی ش اشراف داشت ) با شاخه مورد تدریس ش کاملا آشنا بود )

سر وته

پشت ورو؛ تمام وکمال ؛ظاهروباطن

دو معنی دارد:
۱. پشت و رو. مثلا سارا لباسش رو پشت و رو پوشید.
۲. اشراف کامل بر روی چیزی داشتن و در چیزی خیلی خوب بودن. مثلا او شهر رو خیلی خوب می شناخت .

درون به بیرون

جزییات


کلمات دیگر: