کلمه جو
صفحه اصلی

massed


معنی : فراوان، متعدد
معانی دیگر : روانشناسى : انباشته

انگلیسی به فارسی

توده ای، فراوان، متعدد


انگلیسی به انگلیسی

• amassed; brought together in a mass; collected
you can describe people as massed when they have been brought together in large numbers for a particular purpose.

مترادف و متضاد

فراوان (صفت)
many, plenty, large, abundant, great, plentiful, numerous, manifold, strong, plural, affluent, voluminous, ample, bounteous, exuberant, profuse, copious, fulsome, multiple, prolific, umpteen, massed

متعدد (صفت)
many, plenty, numerous, manifold, plural, multiplex, innumerable, multitudinous, multiple, umpteenth, umpteen, massed

جملات نمونه

1. he massed his forces around the city
او نیروهای خود را در اطراف شهر جمع کرد.

2. dark clouds were massed and rain seemed more likely
ابرهای تیره روی هم انباشته شده بودند و باران محتمل تر می نمود.

3. They massed in front of the city hall.
[ترجمه ترگمان]در جلوی سرسرای بزرگ جمع شدند
[ترجمه گوگل]آنها در جلوی سالن شهرداری توده ای کردند

4. Crowds massed along the road where the queen would pass.
[ترجمه ترگمان]جمعیتی که در امتداد جاده جمع شده بودند، جایی که ملکه از آن عبور می کرد
[ترجمه گوگل]توده ها در امتداد جاده ای که ملکه عبور می کرد، شتاب گرفت

5. Crowds massed along the road where the film star would pass.
[ترجمه ترگمان]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره سینما از آن عبور می کرد، جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]توطئه ها در امتداد جاده ای که ستاره فیلم آن را می گذراند، شتاب می گیرد

6. Dark clouds massed, and I expected rain.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره جمع شدند و من انتظار باران را داشتم
[ترجمه گوگل]ابرهای تیره جمع شده اند، و باران انتظار می رود

7. Demonstrators had massed outside the embassy.
[ترجمه ترگمان]Demonstrators بیرون سفارت جمع شده بود
[ترجمه گوگل]تظاهرات کنندگان در خارج از سفارت توده ای داشتند

8. Both countries have massed troops along the border.
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور در امتداد مرز نیروهای خود را جمع کرده اند
[ترجمه گوگل]هر دو کشور سربازان را در امتداد مرز به سر می برند

9. 50,000 troops massed on the border in the biggest show of strength to date.
[ترجمه ترگمان]۵۰،۰۰۰ سرباز در بزرگ ترین نمایش قدرت تا به امروز در مرز جمع شده اند
[ترجمه گوگل]50،000 سرباز در حال حاضر در مرز در بزرگترین نمایش قدرت

10. Fifteen scientists were massed against the proposal.
[ترجمه ترگمان]پانزده دانشمند در برابر این پیشنهاد جمع شدند
[ترجمه گوگل]پانزده دانشمند در برابر پیشنهاد جنجال برده شد

11. Government troops have massed on the northern border.
[ترجمه ترگمان]نیروهای دولتی در مرز شمالی جمع شده اند
[ترجمه گوگل]نیروهای دولتی در مرز شمالی جمع شده اند

12. Every day, massed ranks of tourists pass slowly through the rooms of the palace.
[ترجمه ترگمان]هر روز، قشر ضخیمی از توریست ها به آرامی از اتاق های کاخ عبور می کنند
[ترجمه گوگل]هر روز، تعداد زیادی از گردشگران به آرامی از طریق اتاق کاخ عبور می کنند

13. Dark clouds massed on the horizon.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره در افق جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]ابرهای تاریک در افق توده

14. The sand massed to form a dune.
[ترجمه ترگمان]شن ها هم جمع شدند تا یک تپه شنی بسازند
[ترجمه گوگل]شن و ماسه به شکل یک چاله تشکیل شده است

15. The general massed his troops for a final attack.
[ترجمه ترگمان]فرمانده قوای خود را برای حمله نهایی جمع کرد
[ترجمه گوگل]به طور کلی نیروهای خود را برای حمله نهایی به هم متصل کرد

پیشنهاد کاربران

فشرده
انباشته شده


کلمات دیگر: