در چرخنده، درگردان، در چرخان، چرخان در، چرخاندر دائما در حال آمدن و رفتن، متغیر
revolving door
در چرخنده، درگردان، در چرخان، چرخان در، چرخاندر دائما در حال آمدن و رفتن، متغیر
انگلیسی به فارسی
در چرخنده، درگردان، در چرخان، چرخاندر
دائما در حال آمدن و رفتن، متغیر
درب گردان
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a door whose partitions, usu. four, are connected on a central revolving axis, allowing entrance as one pushes against a panel.
• turning door, door with four sections made up of four intersecting panels that turns on an axis (usually set up in large public buildings to accommodate the entrance and exit of many people)
a revolving door consists of four glass doors which turn together around a vertical post.
a revolving door is also a situation in which people in a particular organization or institution leave and are replaced very quickly or in which two things or people are exchanged very easily.
a revolving door consists of four glass doors which turn together around a vertical post.
a revolving door is also a situation in which people in a particular organization or institution leave and are replaced very quickly or in which two things or people are exchanged very easily.
جملات نمونه
1. He got stuck in a revolving door.
[ترجمه ترگمان]او در یک در شیشه ای گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]او در یک درب متحرک گیر کرد
[ترجمه گوگل]او در یک درب متحرک گیر کرد
2. The park director position has been a revolving door for seven appointees.
[ترجمه ترگمان]موقعیت مدیر پارک یک در گردان برای هفت نفر از گماشتگان است
[ترجمه گوگل]موقعیت مدیران پارک درب های چرخشی برای هفت نفر تعیین شده است
[ترجمه گوگل]موقعیت مدیران پارک درب های چرخشی برای هفت نفر تعیین شده است
3. He spun the revolving door round and round.
[ترجمه ترگمان]در می چرخید و می چرخید
[ترجمه گوگل]او دور گرد و غبار را چرخاند
[ترجمه گوگل]او دور گرد و غبار را چرخاند
4. The revolving door has begun to rotate.
[ترجمه ترگمان]در چرخان شروع به چرخش کرده است
[ترجمه گوگل]درب گردان شروع به چرخش کرده است
[ترجمه گوگل]درب گردان شروع به چرخش کرده است
5. The revolving door between government and think-tanks is well-established.
[ترجمه ترگمان]در گردان بین دولت و tanks به خوبی تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]درب گردان بین دولت و مخازن فکر خوبی است
[ترجمه گوگل]درب گردان بین دولت و مخازن فکر خوبی است
6. A revolving door led into the hotel lobby.
[ترجمه ترگمان]یک در می چرخید و به سرسرای هتل منتهی می شد
[ترجمه گوگل]درب گردان به لابی هتل منتهی شد
[ترجمه گوگل]درب گردان به لابی هتل منتهی شد
7. The secret is to outlaw the revolving door.
[ترجمه ترگمان]راز این است که در می چرخید
[ترجمه گوگل]این راز این است که درب گردان را مجازات کند
[ترجمه گوگل]این راز این است که درب گردان را مجازات کند
8. It is less the revolving door that the temptation placed in the paths of hitherto ethical men and women that he criticises.
[ترجمه ترگمان]این در چرخش است که وسوسه در راه های اخلاقی تا به حال در راه های اخلاقی مردان و زنانی قرار می گیرد که او را به باد انتقاد می گیرد
[ترجمه گوگل]این درون چرخشی کمتر است که وسوسه را در مسیرهای زنان و مردان اخلاقی قرار داده است که او انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]این درون چرخشی کمتر است که وسوسه را در مسیرهای زنان و مردان اخلاقی قرار داده است که او انتقاد می کند
9. She joins a government-media revolving door.
[ترجمه ترگمان]او یک در گردان از دولت را به هم متصل می کند
[ترجمه گوگل]او به سوی یک درگاه دولتی رسانه ای متصل می شود
[ترجمه گوگل]او به سوی یک درگاه دولتی رسانه ای متصل می شود
10. She walked through the revolving door into the lobby.
[ترجمه ترگمان]او از در می چرخید و به سالن انتظار می رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق درب گردان به لابی رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق درب گردان به لابی رفت
11. Chuck Norris can slam a revolving door.
[ترجمه ترگمان]چاک نوریس می تواند در را باز کند
[ترجمه گوگل]چاک نوریس می تواند یک درب متحرک را بچرخاند
[ترجمه گوگل]چاک نوریس می تواند یک درب متحرک را بچرخاند
12. As the saying goes, life is like a revolving door: When it closes, it also opens.
[ترجمه ترگمان]همانطور که گفته می شود، زندگی همانند یک در چرخان است: وقتی آن بسته شود، آن نیز باز می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که می شنوید، زندگی مثل یک درب چرخشی است وقتی که آن را بسته می شود، باز می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که می شنوید، زندگی مثل یک درب چرخشی است وقتی که آن را بسته می شود، باز می شود
13. Instead, life is like a revolving door . when it closes, it also opens!
[ترجمه ترگمان]به جای آن زندگی مثل یک در می چرخید وقتی که بسته بشه باز هم باز میشه
[ترجمه گوگل]در عوض، زندگی مثل یک درب چرخشی است هنگامی که آن را بسته، آن نیز باز می شود!
[ترجمه گوگل]در عوض، زندگی مثل یک درب چرخشی است هنگامی که آن را بسته، آن نیز باز می شود!
14. His luggage gets stuck in the revolving door at the entrance to the hotel.
[ترجمه ترگمان]چمدان ها در در گردان در ورودی هتل گیر کرده اند
[ترجمه گوگل]چمدان او در ورودی هتل به درب چرخشی گیر کرده است
[ترجمه گوگل]چمدان او در ورودی هتل به درب چرخشی گیر کرده است
پیشنهاد کاربران
ثابت نموندن, مدام تغییر کردن
درب گردان ( جابه جایی بین مشاغل دولتی و خصوصی، یا مشاغل ناپایدار )
کلمات دیگر: