1- (به عنوان چیز اضافی) افزودن، شامل کردن، گنجاندن 2- (عامیانه) توقف کوتاه کردن 3- (عامیانه) بازداشت کردن
run in
1- (به عنوان چیز اضافی) افزودن، شامل کردن، گنجاندن 2- (عامیانه) توقف کوتاه کردن 3- (عامیانه) بازداشت کردن
انگلیسی به فارسی
بازداشت کردن
دعوا، جروبحث
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: run-ins
حالات: run-ins
• (1) تعریف: (informal) a clash or quarrel.
- She had a run-in with her boss and quit her job.
[ترجمه sayara] او با رئیسش بحثش شد و کارش را ترک کرد
[ترجمه ترگمان] اون با رئیسش رفت و کارش رو ول کرد[ترجمه گوگل] او با سرپرستش فرار کرد و کارش را ترک کرد
• (2) تعریف: printed matter inserted in a text.
• if you have a run-in with someone, you argue or quarrel with them; an informal use.
a run-in is also a violent struggle or a short armed conflict.
a run-in is also a rehearsal which takes place just before the actual performance or just before a more important performance.
the run-in to an event is the period of time or the journey before it.
a run-in is also a violent struggle or a short armed conflict.
a run-in is also a rehearsal which takes place just before the actual performance or just before a more important performance.
the run-in to an event is the period of time or the journey before it.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] رانین - طول نخ جاری - مقدار نخ مصرف شده هر شانه در بافت 480رج
مترادف و متضاد
arrest
Synonyms: apprehend, bust, collar, cop, detain, handcuff, jail, nab, pick up, pinch, pull in, put the cuffs on, take into custody, throw in jail
Antonyms: exonerate, free, let go
argument
جملات نمونه
1. We don't have any choice, only run in opposite directions.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ انتخابی نداریم، فقط در جهت های مخالف حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ انتخابی نداریم، فقط در جهت مخالف اجرا کنیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ انتخابی نداریم، فقط در جهت مخالف اجرا کنیم
2. Would you run in and bring my ball?
[ترجمه ترگمان]میشه بری تو و توپم رو بیاری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اجرا و توپ من را به ارمغان بیاورد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اجرا و توپ من را به ارمغان بیاورد؟
3. How many trains run in an hour?
[ترجمه ترگمان]چند تا قطار در یک ساعت حرکت می کنند؟
[ترجمه گوگل]چند قطار در یک ساعت اجرا می شود؟
[ترجمه گوگل]چند قطار در یک ساعت اجرا می شود؟
4. You have a run in your stocking.
[ترجمه ترگمان] تو یه فراری توی stocking داری
[ترجمه گوگل]شما در جوراب شلواری دارید
[ترجمه گوگل]شما در جوراب شلواری دارید
5. The bank must be run in a cost-effective way.
[ترجمه ترگمان]بانک باید به روش مقرون به صرفه اداره شود
[ترجمه گوگل]این بانک باید در راه مقرون به صرفه اجرا شود
[ترجمه گوگل]این بانک باید در راه مقرون به صرفه اجرا شود
6. Malcolm's contract will run in tandem with his existing one.
[ترجمه ترگمان]قرارداد مالکوم با روش موجود همراه خواهد شد
[ترجمه گوگل]قرارداد مالکوم با همکاری او در حال اجراست
[ترجمه گوگل]قرارداد مالکوم با همکاری او در حال اجراست
7. Intelligence seems to run in that family.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که اطلاعات در این خانواده اجرا می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که اطلاعات در آن خانواده اجرا شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که اطلاعات در آن خانواده اجرا شود
8. Courses are currently being run in London and Edinburgh.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر دوره ها در لندن و ادینبورگ در حال اجرا هستند
[ترجمه گوگل]دوره های آموزشی در حال حاضر در لندن و ادینبورگ اجرا می شود
[ترجمه گوگل]دوره های آموزشی در حال حاضر در لندن و ادینبورگ اجرا می شود
9. The show had a record-breaking run in the London theatre.
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک رکورد شکنی در تئاتر لندن داشت
[ترجمه گوگل]این نمایش در تئاتر لندن اجرا شد
[ترجمه گوگل]این نمایش در تئاتر لندن اجرا شد
10. He didn't hit off only one run in the first innings.
[ترجمه ترگمان]او تنها کسی نبود که وارد نوبت اول شده بود
[ترجمه گوگل]او تنها در یک نوبت در یک رشته ضربه زد
[ترجمه گوگل]او تنها در یک نوبت در یک رشته ضربه زد
11. Whatever system you choose, it must be run in properly.
[ترجمه ترگمان]هر سیستمی که انتخاب کنید باید درست اجرا شود
[ترجمه گوگل]هر سیستمی که انتخاب میکنید، باید به درستی اجرا شود
[ترجمه گوگل]هر سیستمی که انتخاب میکنید، باید به درستی اجرا شود
12. You'd better run in to see and talk with him personally.
[ترجمه ترگمان]بهتر است بروی و شخصا با او صحبت کنی
[ترجمه گوگل]شما بهتر است که با شخص خود صحبت کنید و با او صحبت کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر است که با شخص خود صحبت کنید و با او صحبت کنید
13. The cross-country race will be run in spite of the bad weather.
[ترجمه ترگمان]با وجود آب و هوای بد، این مسابقه دو کشور برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]مسابقات بین المللی به رغم آب و هوای بد اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]مسابقات بین المللی به رغم آب و هوای بد اجرا خواهد شد
14. A run in the morning is good for the system - it wakes the body up and gets everything going.
[ترجمه ترگمان]دویدن در صبح برای سیستم خوب است - آن بدن را بیدار می کند و همه چیز را پیش می برد
[ترجمه گوگل]یک برنامه در صبح برای سیستم مناسب است - بدن را بیدار می کند و همه چیز را می گیرد
[ترجمه گوگل]یک برنامه در صبح برای سیستم مناسب است - بدن را بیدار می کند و همه چیز را می گیرد
15. She decided to test herself with a training run in London.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت خودش را با یک تمرین آموزشی در لندن امتحان کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا خود را با آموزش در لندن آزمایش کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا خود را با آموزش در لندن آزمایش کند
پیشنهاد کاربران
دعوا کردن
اختلاف نظر یا درگیری، خصوصا با کسی که مقام رسمی دارد.
https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/run - in
https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/run - in
جروبحث
نزاع، مجادله، مشاجره، جر و بحث
. an argument
( در عموم ) بازداشت کردن
بحث، جدال، دعوا یا مخالفت
fighting =an argument
بحث ، گفت و گو، جدال و دعوا کردن
بحث ، گفت و گو، جدال و دعوا کردن
دعوا ، جر و بحث، مشاجره
An argument
An argument
بگو مگو
مشاجره
Bickering
A noisy angry، quarrel
Argument
مشاجره
Bickering
A noisy angry، quarrel
Argument
به ارث بردن چیزی.
خساست خانواده شون ارثی هست یا خساست توی خونشونه.
Meannes runs in hs family
خساست خانواده شون ارثی هست یا خساست توی خونشونه.
Meannes runs in hs family
مشاجره
کلمات دیگر: