موش صحرائى، رفیق نیمه راه، دوست بى وفا، (آمریکا- عامیانه - ندای حاکی از ناخشنودی و غیره) اه، چه بد!، لعنت !
rats
موش صحرائى، رفیق نیمه راه، دوست بى وفا، (آمریکا- عامیانه - ندای حاکی از ناخشنودی و غیره) اه، چه بد!، لعنت !
انگلیسی به انگلیسی
• darn!, rot!, shucks! (cry of disappointment or disgust)
جملات نمونه
1. rats desert a sinking ship
هنگام خطر آدم های ترسو (از همه زودتر) فرار می کنند
2. they inoculated rats with bacteria
موش را با ترکیزه (باکتری) مایه کوبی کردند.
3. this poison kills rats
این زهر موش ها را می کشد.
4. tremendous plagues of rats have devastated the rice fields
هجوم مهیب موش های صحرایی موجب از بین رفتن مزارع برنج شده است.
5. the island was overrun by rats
جزیره مورد هجوم موش های صحرایی قرار گرفت.
6. Rats leave (or desert or forsake) a sinking ship.
[ترجمه ترگمان]موش ها (یا بیابان)یک کشتی غرق در حال غرق شدن را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]موش صحرایی (یا بیابان یا فروریختن) یک کشتی غرق می شود
[ترجمه گوگل]موش صحرایی (یا بیابان یا فروریختن) یک کشتی غرق می شود
7. Stink the rats out by burning sulphur.
[ترجمه ترگمان]rats را با گوگرد سوزان به بیرون پرتاب کنید
[ترجمه گوگل]با سوزاندن گوگرد، موش ها را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]با سوزاندن گوگرد، موش ها را از بین ببرید
8. The prison is infested with rats.
[ترجمه ترگمان]زندان پر از موش است
[ترجمه گوگل]زندان با موشها آلوده است
[ترجمه گوگل]زندان با موشها آلوده است
9. The rats was gnawing at the box.
[ترجمه ترگمان]موش ها در حال جویدن جعبه بودند
[ترجمه گوگل]موش ها در جعبه ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]موش ها در جعبه ظاهر شدند
10. The researchers are repeating the experiment on rats.
[ترجمه ترگمان]محققان آزمایش موش های صحرایی را تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]محققان آزمایش های موش های صحرایی را تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]محققان آزمایش های موش های صحرایی را تکرار می کنند
11. Early settlers caught rabbits and squirrels and even rats in order to survive.
[ترجمه ترگمان]مهاجران اولیه خرگوش ها و سنجاب ها و حتی موش ها را برای زنده ماندن دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]مهاجران زود هنگام برای زنده ماندن خرگوش ها و سنجاب ها و حتی موش ها را گرفتند
[ترجمه گوگل]مهاجران زود هنگام برای زنده ماندن خرگوش ها و سنجاب ها و حتی موش ها را گرفتند
12. Rats have gnawed a hole.
[ترجمه ترگمان] موش ها یه سوراخ رو گاز گرفتن
[ترجمه گوگل]موش ها سوراخ شده اند
[ترجمه گوگل]موش ها سوراخ شده اند
13. A huge effort was made to exterminate the rats.
[ترجمه ترگمان]تلاش عظیمی باعث شده بود که موش ها را نابود کنند
[ترجمه گوگل]یک تلاش بزرگ برای از بین بردن موش ها انجام شد
[ترجمه گوگل]یک تلاش بزرگ برای از بین بردن موش ها انجام شد
14. The farmer poisoned the rats.
[ترجمه ترگمان]برزگر موش ها را مسموم کرد
[ترجمه گوگل]کشاورز موش ها را مسموم کرد
[ترجمه گوگل]کشاورز موش ها را مسموم کرد
پیشنهاد کاربران
موش فاضلابی
موش
کلمات دیگر: