1. a slick alibi
بهانه ی حیله آمیز
2. what's your alibi for being absent so often?
به چه بهانه ای این همه غیبت می کنی ؟
3. to cook up an alibi
بهانه تراشیدن
4. Lucky for him, his alibi is watertight.
[ترجمه ترگمان]از خوش شانسی اون، عذرش
[ترجمه گوگل]خوش شانسی برای او، آلبیع او آبگیر است
5. He established an alibi to the charge of murder.
[ترجمه ترگمان]اون یه عذر برای متهم به قتل ایجاد کرده
[ترجمه گوگل]او یک عالمی را به اتهام قتل ایجاد کرد
6. Late again, Richard? What's your alibi this time?
[ترجمه ترگمان]دوباره دیر کردی، ریچارد؟ اینبار عذر تو چیه؟
[ترجمه گوگل]کمی بعد دوباره، ریچارد؟ این دفعه آلیبی چیه؟
7. They invented a very convincing alibi.
[ترجمه ترگمان]اونا یه بهونه قانع کننده برای متقاعد کردن اختراع کردن
[ترجمه گوگل]آنها یک آلبیبی بسیار متقاعد کننده را اختراع کردند
8. Her alibi just didn't hold water.
[ترجمه ترگمان]عذرش موجه نبود
[ترجمه گوگل]آلبیع او فقط آب را نداشت
9. He had a perfect alibi and the police let him go.
[ترجمه ترگمان]اون یه عذر عالی داشت و پلیس هم بهش اجازه داد بره
[ترجمه گوگل]او یک آلبیع کامل داشت و پلیس به او اجازه داد
10. The police are checking out his alibi.
[ترجمه ترگمان]پلیس داره عذرش رو چک میکنه
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی آلبیع خود است
11. They've got nothing on me I've got an alibi.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی علیه من ندارن من یه عذر دارم
[ترجمه گوگل]آنها چیزی برای من ندارند من یک آلبی را دارم
12. Doubts were cast on the veracity of her alibi after three people claimed to have seen her at the scene of the robbery.
[ترجمه ترگمان]تردید و تردید بعد از سه نفر ادعا کردند که او را در صحنه دزدی دیده باشند
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه سه نفر ادعا کردند که او را در صحنه سرقت دیدار کرده بودند، شک و تردید بر روی اعتماد به نفس او بود
13. It developed that he had an alibi for the night.
[ترجمه ترگمان]اون به این نتیجه رسیده که برای شب عذر موجه داشته
[ترجمه گوگل]آن را توسعه داد که او برای شب عید داشت
14. You cannot question the truth of his alibi.
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی از حقیقت اون عذر خواهی کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید حقیقت آلبیع خود را مطرح کنید