1. be discreet and do not refer to her being an orphan!
محتاط باش و اشاره ای به یتیم بودن او نکن !
2. They were gossipy and not always discreet.
[ترجمه منصوره] آنها وراج بودند و هیچوقت محتاطانه رفتار نمیکردند
[ترجمه ترگمان]، اونا شایعه شده بودن و همیشه هم محتاط نبودن
[ترجمه گوگل]آنها شگفت انگیز بودند و همیشه محتاط نیستند
3. The family made discreet enquiries about his background.
[ترجمه موسی] خانواده درباره سوابق او پرسشهای محرمانه ای انجام دادند.
[ترجمه ترگمان]خانواده از سوابق او پرس و جو کردند
[ترجمه گوگل]خانواده در مورد پس زمینه خود به پرسش های محرمانه پاسخ دادند
4. He assured her that he would be discreet.
[ترجمه موسی] او به او اطمینان داد که با احتیاط رفتار خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]به او اطمینان داد که احتیاط خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او اطمینان داد که او محتاط است
5. I should make a few discreet enquiries about the firm before you sign anything.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه چیزی امضا کنی، باید چند تا پرس و جو کنم
[ترجمه گوگل]قبل از امضای هر چیزی، باید چند مورد اطمینان را در مورد شرکت ایجاد کنم
6. He is very discreet in giving his opinions.
[ترجمه ترگمان]خیلی محتاط است که عقاید خود را بروز می دهد
[ترجمه گوگل]او در ارائه نظرات خود بسیار محتاط است
7. The hotel had an air of discreet gentility.
[ترجمه ترگمان]این هتل قیافه of داشت
[ترجمه گوگل]هتل دارای هوای بی نظیری است
8. You ought to make a few discreet enquiries before you sign anything.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه چیزی امضا کنی باید کمی پرس و جو کنی
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه هر چیزی را امضا کنید، باید چند پرسش را مطرح کنید
9. He took her hand with discreet gentility.
[ترجمه ترگمان]با نهایت احتیاط دستش را گرفت
[ترجمه گوگل]او دست خود را با آرامش آرام برد
10. A discreet glance at the clock told me the interview had lasted an hour.
[ترجمه ترگمان]یک نگاه دقیق به ساعت به من گفت که مصاحبه یک ساعت طول کشیده است
[ترجمه گوگل]یک نگاه منفرد به ساعت به من گفت مصاحبه یک ساعت طول کشید
11. Be more discreet or you'll get yourself talked about.
[ترجمه ترگمان]بیشتر احتیاط کن وگرنه در این مورد حرف می زنی
[ترجمه گوگل]احتیاط بیشتری داشته باشید یا خودتان راجع به آن صحبت کنید
12. I stood back at a discreet distance.
[ترجمه ترگمان]من با فاصله کمی از او دور شدم
[ترجمه گوگل]من پشت فاصله ایستاده بودم
13. The two journalists followed at a discreet distance.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از روزنامه نگاران پشت سر هم به راه افتادند
[ترجمه گوگل]دو روزنامه نگار در فاصله ای محرمانه دنبال شدند
14. My secretary is very discreet. She never tells anyone unconcerned anything about the company's business.
[ترجمه ترگمان]منشی من خیلی محتاط است او هیچ وقت به کسی راجع به کار شرکت چیزی نمی گوید
[ترجمه گوگل]دبیر من بسیار محتاط است او هرگز به کسی که هیچ مشکلی در رابطه با کسب و کار این شرکت نمی دهد، به کسی اطلاع نمی دهد