1. Washington politicians are out of touch with the American people.
[ترجمه shabnam] سیاستمداران واشنگتن با مردم آمریکا در تماس نیستند
[ترجمه کیوان نیک] سیاست مداران در واشنگتن خبری از عموم مردم ندارند.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران واشنگتن با مردم آمریکا در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران واشنگتن با مردم آمریکا در تماس نیستند
2. Politicians seem to be out of touch with the real world.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران ظاهرا از تماس با دنیای واقعی خارج هستند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به نظر میرسد که با دنیای واقعی در تماس نیستند
3. You're out of touch with reality.
[ترجمه ترگمان]تو با واقعیت کنار اومدی
[ترجمه گوگل]شما از واقعیت خارج هستید
4. I'm out of touch with modern medicine.
[ترجمه ترگمان]من از تماس با پزشکی مدرن خسته شدم
[ترجمه گوگل]من با پزشکی مدرن تماس نداشتم
5. Unfortunately, the people making the decisions are out of touch with the real world.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، افرادی که این تصمیمات را می گیرند از ارتباط با دنیای واقعی خارج می شوند
[ترجمه گوگل]متأسفانه مردم تصمیم گیری را با دنیای واقعی در تماس نیستند
6. London's hospitals, so says the report, are out of touch with the communities that they serve.
[ترجمه ترگمان]به گفته این گزارش، بیمارستان های لندن از ارتباط با جوامعی که در آن خدمت می کنند، خارج شده اند
[ترجمه گوگل]بیمارستان های لندن، به همین دلیل این گزارش می گویند، از جوامع خدمت می کنند
7. James wasn't invited. We've been out of touch for years.
[ترجمه کیوان نیک] جیمز دعوت نشده بود، ما سالها از هم بی خبریم.
[ترجمه ترگمان]جیمز دعوت نشده بود ما سال ها با هم در تماس بودیم
[ترجمه گوگل]جیمز دعوت نشد ما سالها از تماس خارج شده ایم
8. The ball is out of touch.
[ترجمه ترگمان]توپ دور از دسترس است
[ترجمه گوگل]توپ از لمس نیست
9. Mr Cavazos' problem was that he was out of touch.
[ترجمه ترگمان]مشکل آقای Cavazos این بود که او از دسترس خارج شده است
[ترجمه گوگل]مشکل آقای Cavazos این بود که او از تماس خارج شد
10. We've been out of touch with Roger for years now.
[ترجمه ترگمان]الان چند ساله که با راجر ارتباط برقرار کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما سالها از Roger خارج شده ایم
11. This government is increasingly out of touch with ordinary voters.
[ترجمه ترگمان]این دولت به طور فزاینده ای از تماس با رای دهندگان عادی خارج است
[ترجمه گوگل]این دولت به طور فزاینده ای با رای دهندگان عادی ارتباط ندارد
12. We've been out of touch for a couple of years.
[ترجمه ترگمان]چند سال است که با هم در تماس بودیم
[ترجمه گوگل]ما چندین سال از تماس خارج شده ایم
13. We have been out of touch with them for about two years.
[ترجمه ترگمان]دو سال است که با آن ها در تماس بوده ایم
[ترجمه گوگل]ما برای حدود دو سال از آنها با آنها تماس گرفته ایم
14. They are out of touch with the realities of modern warfare.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ارتباط با واقعیات جنگ مدرن خارج شده اند
[ترجمه گوگل]آنها از واقعیات جنگ مدرن برخوردار نیستند
15. Judges are often accused of being out of touch.
[ترجمه ترگمان]اغلب قضات متهم به خارج شدن از ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]قضات اغلب متهم به بی تاب بودن هستند